عنوان
فقه نظام اجتماعی
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
محل نشر
سایت مدرسه فقاهت
نویسنده
تاریخ نشر
1392/11/12
اندازه
11MB
زبان
فارسی
یادداشت
بحث ما در نظام اجتماعی به مهمترین عنصر و رکن در نظام اجتماعی که رکن امامت یا راهبری و وجود یک پیشگام و اسوهای که بتواند این جامعه را به سمت خودش و به سمت آن کمالاتی که دارد هدایت و راهنمایی کند وآنها را بسیج کند تا این که آن اهداف مطلوب برای وجود جامعه را تحقق ببخشد که بحث این تعبیر ما از این عنصر و امام و جایگاه امامت در نظام اجتماعی شد و بحث امام یا امامت یک بحث یک بحث اساسی در نظام اجتماعی ترقی میشود و وجود امام و کارکرد این پست و این مقام کارکرد بسیار اساسی است یعنی میتوانیم بگوییم که هیچ عنصری در جامعه و در نظام اجتماعی به اندازة امام و این جایگاه امامت نقش نخواهد داشت مهمترین نقش برای امام خواهد بود چه از لحاظ جایگاه چه از لحاظ تأثیرگذاری و در حقیقت این دو بعد یعنی جایگاه و تأثیر گذاری دو رکن مهمی هستند که باید در نظام اجتماعی مورد توجه قرار بگیرند زیرا که ما با توجه به این دو خاصیت یا دو بعد یعنی بعد جایگاه و بعد تأثیرگذاری ما ناگزیر خواهیم بود که به این کل این منظومة احتماعی نگاه دیگری داشته باشیم نگاهی که تمام اجزاء نظام اجتماعی در پرتو و تحت الشعاع این امامت قرار بگیرد و به همین خاطر ما ممکن است مجبور شویم در ساختار نظام اجتماعی مطرح برای اسلام در کتب فقهی تجدید نظر کنیم به این معنی که نوع چینش مطالب و نوع تعامل با ما نوع تعامل ما با متون متفاوت شود مثال میزنیم مثلا شما روایات مربوط به خمس و زکات را منهای نظام اقتصادی اسلام و نظام اجتماعی اسلام مطالعه کنیم و یک بار هم این متون را با توجه به نظام اجتماعی و نظام اقتصادی اسلام مطالعه کنیم ممکن است شما با آن نگاه اول که به این متون بدون توجه به نظام اقتصادی و اجتماعی مطالعه میشوند شما به این نتیجه برسید که هر فردی را وظیفه دارد خمس مالش وزکات مالش را بیرون بیاورد و بعد اینها باید در جایگاه مناسب مصرف شوند یعنی به مستحقین داده بشوند خب چه کسی به مستحقین میدهد چگونه این مستحقین تشخیص داده میشوند آیا در این جا نظام اجتماعی و دولت راهکاری برای این تقسیم تقسیم ثروت به عهدهاش هست یا خیر خب وقتی که ما نظام اقتصادی و نظام اجتماعی نداشته باشیم یا نگاه نکنیم به کلیت این نظام ما به اینجا میرسیم که هر فردی خودش موظف هست این اموال را برساند به مستحقین بنده به عنوان یک فرد میآییم تشخیص میدهم زید مستحق است نیازمند است قوت سالش را ندارد به او میدهم فرد دیگری میآید همان زید را هم باز با او آشنا میشود و احساس میکند که این قوت سالش را ندارد بعد اینها ممکن است سه چهار نفر بیایند به این فرد قوت سالش را به او بدهند بعد بشود این غنی چون چهار سهم گیرش آمده است و افراد دیگری ما با آنها آشنا نباشیم چون من اینجا دستگاه ندارم که بیایم اینها را شناسایی کنم و بیایم آمار بگیرم