عنوان
فقه نظام اجتماعی
اصطلاحنامه
روابط اجتماعی -- جنبه های مذهبی -- اسلام (Social interaction -- Religious aspects -- Islam) | روابط اجتماعی (Social interaction) | روابط اجتماعی (فقه) (Social interaction (Islamic law)) | صدر، سيد محمد باقر، 1931 - 1979م. -- دیدگاه های سیاسی و اجتماعی (Sadr, Muhammad Baqir -- Political and social views) | فقه (Islamic law) | فقه اجتماعی -- نشست ها
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
محل نشر
سایت مدرسه فقاهت
نویسنده
تاریخ نشر
1392/10/17
اندازه
12MB
زبان
فارسی
یادداشت
موضوع بحث ما در نظام اجتماعی به این نقطة مهم رسید که چگونه ما در فهم نظام اجتماعی به بحث خلافت و امامت میتوانیم توجه کنیم به گونهای که ما یک نظام اجتماعی یا نظام اجتماعی مطلوب اسلام را در چارچوب و در پرتو نظریة خلافت و نظریة امات مطرح نزد امامیه که قائل به عصمت امامان هستند و امامت یک ضرورت اجتناب نا پذیری است در مسیر حرکت تکاملی انسان و هیچ زمانی زمین خالی الز حجت نمیماند و به هیچ وجه امکان وجود خلأ از این جهت از لحاظ نبود امام نبودی امامی که معصوم باشد و قافلة بشری را به سر منزل مقصود یعنی خداوند متعال برساند چنین فرضی واقع نمیشود لو لا الحجة لساخت الارض باهلها هرگاه این حجت الهی این انسان معصوم را از زمین بردارند یا بر فرض نباشد لو اینجا ادات امتناع است یعنی محال است به فرض محال اگر حجت نباشد لساخت الارض باهلها زمین اهلش را در خود میبلعد یا کل این نظام جهانی به هم میریزد خب رابطة این امامت با نظام تکوین و به طریق اولی نقش این امام یا اصل امامت در نظام اجتماعی یعنی جایگاه امامت در این نظامی که اسلام برای جامعة بشری در نظر گرفته است از بحث خلافت شروع کردیم در جلسة گذشته و توضیح دادیم که چگونه انسان با اصل خلافت تحولی زیر بنایی واساسی در او به وجود میآید و چگونه این انسان با اصل خلافت هویت پیدا میکند بنا شد که ما رابطة این بحث خلافت را با بحث امامت بیشتر توضیح بدهیم و بتوانیم به نقش محوری امامت در شکل گرفتن نظام اجتماعی اسلام برای بشریت را تبیین کنیم خب به عنوان مقدمه روشن شد که خلافت خلافت انسان برای خدا که یک جایگاه برای انسان یک جایگاه ویژه به انسان میدهد و او را قائمقام و نائب وخلیفة برای خدا که مستخلف باشد قرار میدهد و این خلافت به این انسان شخصیت میدهد کرامت و عزت میدهد به از لحاظ این ارتباط و جایگاهی که کسب میکند و این انسان را با خدا مرتبط میکند ربط دادن انسان و پیوند زدن بین انسان و خدا که حق محض است و کمال مطلق است این ارتباط بسیار مهم است و این ارتباط هویت میدهد به این انسان هویت بخشی به انسانی که اگر این ارتباط نبود به تعبیر شهید صدر اگر این خدا را ما از این نقشه حذف کنیم این انسان در سرگردانی و در بی هویتی غوطه ور میشود همانطوری که ما الآن داریم میبینیم در جهان امروز چه انسانهایی و چه امکانات بشری فراوان در فراموشی خدا یا در نادیده گرفتن خدا یعنی غفلت یا تغافل یا انکار خدا هر کدام از این مکتبهایی که به گونهای ارتباطشان با خدا قطع شده باشد تمام هواداران این مکتبها در یک نوع سرگردانی در این زندگی به سر میبرند به این معنی که امکانات دارند قدرت دارند اختیار دارند امکانات فراوان اما کجا این امکانات را باید هزینه کنند کجا باید این امکانات بسیج بشود انسان کار میکند فعالیت میکند تلاش میکند اما به چه سمت و سویی این تلاشها جهت میگیرد و در نتیجه محصول او چه میشود برای بشریت یعنی چه تکاملی بشری که فطرتا به گونهای آفریده شده است که دوست دارد کمال است وعاشق کمال است وقتی که این ارتباط را از دست بدهد آن نقطة مرکزی و محوری که خدا باشد