عنوان
فقه نظام اجتماعی
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
محل نشر
سایت مدرسه فقاهت
نویسنده
تاریخ نشر
1392/07/02
اندازه
7MB
زبان
فارسی
یادداشت
بحث ما در نظام اجتماعی اسلام بود و موضوعی که دنبال میکردیم بحث نظام اجتماعی در آثار استاد بزرگوارمان شهید سید محمد باقر صدر قدس الله سره رسید که عرض کردم ما با توجه به آثار و مکتوباتی که از شهید صدر داریم از جمله در مقدمة فلسفتنا که اولین اثر مدون در زمنیة بحثهای اجتماعی میباشد و خود هم یک کتابی مستقل شد فیما ما بعد این مقدمه تحت عنوان الانسان المعاصر والمشکلة الاجتماعیة یعنی همان مقدمه را شهید صدر گرفتند و بعد یکی دو بحث به آن اضافه کردند آنچه که در این مقدمه بسیار چشم گیر و قابل توجه است بحث نظام اجتماعی است چون ایشان با طرح مهمترین مشکل اجتماعی که مشکل نظام اجتماعی است برای انسان چه نظامی سعادت بخش و سعادت آور است این را محور قرار دادند یعنی برای پاسخ این سؤال چه نظامی برای انسان سعادت آفرین است ایشان این جواب را دادند که چند راه برای پاسخ به این سؤال وجود دارد یکی علم یکی مارکسیسم یکی کاپیتالیسم سه راه وجود دارد برای پاسخ به این سؤال بعد ناکامی علوم تجربی برای پاسخ به این سؤال که در حقیقت علوم تجربی توانایی میدهد اما هیچ وقت ایده و خط مشی و مذهب و نظام نمیدهد علوم علوم تجربی نظام آفرین نیست نمیتواند مقولهای از باب نظام اجتماعی به انسان بدهد سوسیالیسم که چنین ادعایی دارد و مارکسیسم با توجه به مشکلات فراوانی که در این نظامهای سیوسیالیستی و مارکسیستی وجود دارد و بسیاری از حقائق فطری انسان را منکر شده است مثل بحث ملکیت و احساس مالکیت که به انسان دست میدهد و اساس اختصاص و دارایی و داشتن به عبارت دیگر حب ذات که در انسان نهادینه شده است و او را به تملک و مالکیت وادار میکند مارکسیسمی که بیاید یک چنین خط بطلانی روی یک چنین امر نهادینه شدهای و فطری بکشد طبیعتا با فطرت نمیتواند بجنگد و در نتیجه مارکسیسیم هم ناکام بوده است و خواهد بود به همین خاطر ناچار شدند سوسیالیستها بیایند و به انسانها یک مالکیتهای کوچکی و محدودی را قائل باشند و ملکیتهای کوچکی را قبول کردند در درون آن نظام سوسیالیستی فراگیری که کل مالیکتها را از بین برده است و مالکیت را مالکیت دولت یا جامعه قرار داده است و این استثناها و این عقبگردها و عقب نشینیها دلیل ناکامی مارکسیسم در ادعاهای خودش است به دلیل این که این واقعیتهای فطری را منکر شده است و اما نظام سرمایه داری نیز نظامی است که ناکام خواهد بود علی رغم این که آزادی را برای انسان قائل شده است و این امر فطری را که نهادینه شده است قائل شده اما به دلیل این آزادی بی قید وشرطی که برای افراد قائل شده است باز این منتهی خواهد شد به یک نوع استبداد به تسلط اقلیت بر اکثریت و در آخر از بین رفتن حتی آن آزادی که به طور تئوریکی قائل شده بود اما نهایت و در آخر کار به استعمار و استثمار و از بین بردن آن آزادیهای مزعوم و زعم شده خواهد انجامید و در نتیجه نظام سرمایهداری هم به یک نظام طبقاتی فاحش در مقابل سوسیالیسم که نظام بی طبقه را تعریف میکرد و فکر میکرد یک جامعة بی طبقه را تولید کند به وجود بیاورد نظام سرمایه داری یک نظام یک جامعة طبقاتی که استثمارگر و استثمار شده در او به گونهای خواهند بود