عنوان
فقه نظام اجتماعی
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
محل نشر
سایت مدرسه فقاهت
نویسنده
تاریخ نشر
1392/02/08
اندازه
12MB
زبان
فارسی
یادداشت
بحث ما در ارکان نظام اجتماعی اسلام بود که به طور خلاصه چند رکن را با هم مرور کردیم گفتیم اول توحید بود به آن معنایی که مفصل به طور دقیقتر معنای توحید و آنچه که بر اساس این توحید در نظام اجتماعی مطرح خواهد بود یعنی بازتاب توحید در نظام اجتماعی را هم بیان کردیم رکن دوم خلافت انسان از طرف خدا و بازتاب وتأثیر این خلافت در نظام اجتماعی و مجموعة قوانین الهی برای جامعة انسانی که حالا این چندین بازتاب دارد که بعضی از این بازتابهایش را به عنوان رکن مثل کرامت انسانی که الآن به طور مستقل بحث خواهیم کرد امروز ولی خود خلافت یک مسئولیتی است که و امانتی است که بر دوش انسان گذاشته شده است که این آثار تربیتی و اجتماعی فراوانی خواهد داشت با به شرطی که این در قانونگذاریها و در تقنین تفصیلی هم این خلافت هم مراعات شود چون گاهی ما اصل را قبول میکنیم ولی در پیدا کردن آن اصل یا در تطبیقات آن اصل از آن اصل غفلت میکنیم همانطوری که انسان نماز را با نام خدا شروع میکند الله اکبر میگوید ولی در وسط نماز از این الله و اکبری که گفته است بیرون میآید منصرف میشود و حواسش جای دیگری میرود غفلت میکند در تطبیقات نظام اجتماعیمان هم این حاصل میشود در واقعیت خارجی یعنی و فاصله میگیریم که المال مال الله و العبید عبیدالله و لکن وقتی که مثلا میآییم تبلیغاتی برای فرض کنید بانکداری میکنیم یا تبلیغات برای سرمایه گذاری میکنیم منهای این نگاه که این مال مال خداست و وسیلة رشد و تکامل انسان باید باشد منهای این نگاه میآیم برنامه ریزی میکنیم و به جای این که انسان را از مال پرستی به خدا پرستی بکشانیم انسان را به مال پرستی ومال دوستی دعوت میکنیم این اتفاقاتی که در رفتار ما ممکن است حاصل شود و نشان میدهد که آن ایمانمان و توجهمان به آن اصول و ارکان چقدر محکم یا چقدر سست است خب حالا ما منهای این بعد تطبیقی و اجرایی داریم بحث را پیش میبریم یعنی ما آن پایههای این نظام اجتماعی را باهم داریم مرور میکنیم تا ببینیم یک نظام اجتماعی اسلامی از چه ارکانی باید برخوردار باشد تا اسلامی باشد پس شد توحید خلافت انسان سه مدیریت و حاکمیت خلیفة معصوم انسان معصوم از انحراف و به عبارتی دیگر یعنی مدیریت تضمین شده که این در هیچ مکتبی از مکتبهای مادی و وضعی چنین چیزی را ما نمیبینیم فقط در مکتب انبیاء ما چنین اصلی و چنین رکنی را مشاهده میکنیم که این یک امتیازی است که همة ادیان صحیح الهی از ان برخوردار هستند رکن چهارم آزادی انسان آزادی محدود انسان به دو نوع حد و مرز مرزهای تکوینی و مرزهای تشریعی انسان را محدود میکنند به تعبیر قرآن کریم وهدیناه النجدین این دو راه دو مسیر دو خط کلی مشخص کنندة آن مسیر آزادی انسان است فمن شاء فلیؤمن فمن شاء فلیکفر این آزادی تکوینا هست ولی تشریعا از انسان خواسته دشه است