عنوان
فقه پزشکی،سیره عقلائیه، پیوند اعضاء
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1399/08/12
اندازه
4:36MB
زبان
فارسی
یادداشت
بحث ما راجع به کاشفیت عدم ردع از کلام معصوم علیه السلام نسبت به سیره های عقلائیه معاصر بود.استدلال به آیه کتمان واشکال اول را بیان کردیم و رسیدیم به اشکال دوم که مربوط به معنای کتمان است.
معنای کتمان
گاهی بین دو عنوان از جهت معنا اشتراک وجود دارد(یک نوع مقارنت در معنا). ولی افتراق در معنا وجود هم دارد. در این جا بین اخفاء وکتمان تفاوت وجود دارد.
می توان ادعا کرد که اخفاء به معنای مطلق پنهان کردن است، اما کتمان اخفاء الشیء الظاهراست. یعنی شیئی که ظاهر بوده مخفی شود، که در این صورت به آن کتمان گویند وبه عبارت دیگر اخفاء ما هو الظاهر او البیّن، و حداقل کتمان، اخفاء الشیء مع وجود الشرائط علی اظهاره می باشد. گاهی یک شیئی پنهان می شود و شرایطی هم برای اظهار آن وجود دارد و گاهی اصلاً شر ایطی برای اظهار آن وجود ندارد و ما نمی گذاریم شرایط اظهار آن موجود شود یا کمکی برای ایجاد شرایط اظهار آن نمی کنیم. کتمان اخفاء ما هو الظاهر یا علی الاقلّ اظهار الشیء است مع وجود الشرائط علی اظهاره. این معنای کتمان در این آیه شریفه هم اشاره شده، آنجا که می فرماید: ﴿من بعد ما بیّناه للنّاس﴾ ؛ یعنی بعد از اینکه ما برای اهل کتاب ظهور نبوت را آشکار کردیم و مبیّن ساختیم آنها(اهل کتاب) ما بیّناه را کتمان می کنند. یعنی اخفاء آنچه که بیان شده، کتمانش حرام و موجب لعنت خداوند بر کتمان کننده است.
اگر این معنای کتمان باشد از ما نحن فیه اجنبی می شود و مفید برای استدلال ما نیست( که عدم ردع شارع نشانگر امضای معصوم می باشد). یعنی اگر سیره عقلائیه مخالف با واقع باشد و معصوم ردع نکند اینجا کتمان صدق نمی کند که بتوانیم از عدم ردع معصوم امضایش را کشف کنیم. عدم ردع معصوم کتمان نیست تا عدم کتمان ایشان به معنای امضایش باشد و مخالف با واقع نیست ، چون اگر مخالف با واقع بود و معصوم ردع نمی کرد چو ن کتمان حرام است، و حال آنکه این اصلاً کتمان نیست؛ چون کتمان اخفاء ما هو البیّن است و در واقع آیه کتمان، نمی خواهد وجوب ارشاد جاهل را بیان کند بلکه این آیه ارشاد شخصی را که عالم است و ما هو الظاهر را مخفی می کند مورد دقت قرار داده است. پس این آیه ربطی به وجوب ارشاد جاهل ندارد. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.