عنوان
فقه پزشکی، پیوند اعضا، قطع عضو
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1398/08/14
اندازه
12:1MB
زبان
فارسی
یادداشت
بحث راجع به قطع عضو و پیوند آن به بدن انسان بود ادله حرمت قطع عضو پیوند آن به بدن انسان را بررسی می کردیم.
یکی از ادله ای که یمکن ان یقال حرمت اکل تین به جهت اضرار به بدن است.
و کافی کلینی رحمت الله علیه یک بابی را به عنوان باب اکل تین قرار داد است
روایات درحد استفاضه است و ما روایت مستفیضه را حجت می دانیم البته اگر قرینه ای بر مسائلی مثل تقیه و این گونه موارد نباشد، اگر یک مطلبی باشد داعی برانگیزه برجعل آن نباشد بنظرما روایات مستفیضه اطمینان آوراست ومشکلی ندارد.
1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مِهْزَمٍ عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: مَنِ اِنْهَمَكَ فِي أَكْلِ اَلطِّينِ فَقَدْ شَرِكَ فِي دَمِ نَفْسِهِ[1]
معنا روایت: مَنِ اِنْهَمَكَ کتاب العین دارد اِنْهَمَكَ فلانٌ إذا لجّ وتمادى فيه یعنی زمانی که لجاجت ورزیده شود اصرار بریک کاری باشد و ادامه درآن وجود داشته باشد در مدت طولانی یک کاری انجام بدهد انْهَمَكَ فلانٌ
کتاب المحیط فی اللغة: إذا تمادی فیه لجّ
صحاح جوهری این گونه معنا می کند.جد و لج جدیت به خرج داد و لجاجت به خرج داد
معجم مقاييس اللغة: ای جد و لج جدیت کرد و لجاجت ورزید
این انهمک که روایت شریف می فرمایید.. إِنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: مَنِ اِنْهَمَكَ فِي أَكْلِ اَلطِّينِ کسی که در خوردن خاک جدیت داشته باشد اصرار بورزد مدت طولانی این کار را انجام دهد در خون خودش، شرکت کرده است یعنی اگر از خوردن خاک مُرد خودش باعث شده است.
سهل بن زید هم توثیق دارد و هم تضعیف دارد، آن وقت یک بحثی در رجال است وقتی شخصی هم توثیق داشت و هم تضعیف شده است باید ببنیم کدام قوی تر است.
ابن محبوب حسن بن محبوب است و ایشان هم از اصحاب اجماع است و شیخ در فهرست می فرمایید ثقه و کان جلیل القدر
روایت دوم: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِيِّ عَنِ اَلسَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَنْ أَكَلَ اَلطِّينَ فَمَاتَ فَقَدْ أَعَانَ عَلَى نَفْسِهِ [2]
کسی که اکل تین کند و بمیرد اعانه بر ضرر خودش دارد علی بن ابراهیم واضح است که ثقه است، پدرش ابراهیم بن هاشم توثیق ندارد و لکن ممدوح است و مورد مدح است و مورد قبول علما واقع شده است،توثیق صریح ندارد ولی ثقه است مورد مدح رجالی ها واقع شده است، اما نکته ای که درسند این حدیث است نوفلی عن السکونی است اینجا لازم است بگوییم روایت بسیاری داریم که نوفلی عن سکونی روایت دارد یعنی این دو نفرملازم با هم هستند روایات سکونی از طریق نوفلی به ما رسید است اکثر روایات سکونی از طریق نوفلی رسیده است.
این جا یک بحث مفصلی لازم دارد که نوفلی عن سکونی روایت را از اعتبارمی اندازد یا خیر این هم یک بحث مفصلی است که آیا نوفلی یا سکونی توثیق شدند یا توثیق ندارند
2- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَكَمِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَدِّهِ زِيَادِ بْنِ أَبِي زِيَادٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَلتَّمَنِّيَ عَمَلُ اَلْوَسْوَسَةِ وَ أَكْثَرُ مَصَايِدِ اَلشَّيْطَانِ أَكْلُ اَلطِّينِ وَ هُوَ يُورِثُ اَلسُّقْمَ فِي اَلْجِسْمِ وَ يُهَيِّجُ اَلدَّاءَ وَ مَنْ أَكَلَ طِيناً فَضَعُفَ عَنْ قُوَّتِهِ اَلَّتِي كَانَتْ قَبْلَ أَنْ يَأْكُلَهُ وَ ضَعُفَ عَنِ اَلْعَمَلِ اَلَّذِي كَانَ يَعْمَلُهُ قَبْلَ أَنْ يَأْكُلَهُ حُوسِبَ عَلَى مَا بَيْنَ قُوَّتِهِ وَ ضَعْفِهِ وَ عُذِّبَ عَلَيْهِ [3]
تمنی عمل وسوسه است( تمنی به معنای آروزهای انسان که دسترسی پیدا نکند و در آرزوی آنها باشد) و اکثر مکان های صید شیطان اکل تین است و این اکل تین مرض را در جسم انسان به ارث می گذارد و مرض را تهیيج می کند، و کسی که تین را بخورد ضعیف می شود، و خلاصه اگر کسی این کار را انجام بدهد بین قوت سابق و ضعف الان محاسبه می شود و عذاب می شود البته غیراز خاک امام حسین علیه السلام که روایت متعدد داریم که استثناء شده است ودر کامل الزیارات و غیر آن ذکر شده است و این خیلی مهم است که ارزش معرفتی دارد هم از لحاظ حکمی که خاک قبر امام حسین هیچ کدام از این ضررها را ندارد و تنها خاکی که جواز آن صادر شده خاک امام حسین علیه السلام است و هم از جهت اعتقادی و عرفانی.
روایت بعدی
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ آدَمَ مِنَ اَلطِّينِ فَحَرَّمَ أَكْلَ اَلطِّينِ عَلَى ذُرِّيَّتِهِ [4]
خداوند متعال آدم را از تین خلق کرد بعد فا تفریع می آورد،پس اکل تین برذریه آدم حرام شد و خداوند حرام کرد اکل تین را و چیزی که به ذهن حقیر رسیده است چون حضرت آدم از تین به وجود آمد خوردن تین بی احترامی است، یک نوع به احترامی به حضرت آدم تلقی شود، یک نوع جسارت تلقی شود و از این جهت برای احترام به حضرت آدم این گونه مسائل حرام شده است.
ان قلت این اکل تین اگرضرر داشته باشد به خاطرضررش حرام شود آیا به بحث ما مربوط می شود:
جواب قطع عضو و پیوندش به بدن دیگری چه بسا برای انسان ضرر داشته باشد و اکل تین به خاطر ضرر حرام است، استفاده کنیم پس قطع عضو هم حرام است به خاطر اینکه به بدن انسان ضرر می رساند.
لکن محتمل است حرام بودن اکل تین به خاطر خلقت آدم از تین است نه به خاطر اضراربه نفس،به خاطر ضرر نیست بلکه به خاطر این است که حضرت آدم از خاک آفریده شده است از گل درست شده است بنابراین نمی شود به این روایت تمسک کنیم برای این که قطع عضو را حرام بدانیم.
اشکال: باب اکل تین زمانی برای بحث پیوند اعضا مفید است که حرمت اکل تین به خاطر اضرار باشد و حال آن که در این روایتی که سندش هم مشکلی ندارد دارد که حرمت اکل تین به خاطر خلقت حضرت آدم است نه به خاطر اضرار
قلت: این روایت با روایات دیگر تعارض ندارد و اگر در این روایت حضرت می فرمود حرمت اکل تین به جهت خلقت حضرت آدم از تین است نه به خاطر اضراریعنی لسان اش لسان نفی بود نفی اضرار بود نفی علیت اضرار این روایت با روایت دیگر تعارض پیدا می کرد، آن روایت می گفت حرمت اکل تین به خاطر اضرار است این روایت می گویید حرمت اکل تین به خاطر اضرار نیست.
حال آن که لسان این روایت لسان اثبات است، نه لسان نفی یعنی چه: یعنی این روایت یک علت را بیان می کند که خلقت حضرت آدم از تین است و آن روایات علت دیگری را بیان می کند که به خاطر اضرار به نفس است،ممکن است حرمت اکل تین به خاطر هردو باشد هم اضرار هم به خاطر خلقت حضرت آدم این ها قابل جمع است و به عبارت دقیق تر این روایات مثبت هستند نه نافی هر کدام یک علت را اثبات می کنند این گونه نیست که یکی دیگری را نفی کند.
اما یک اشکال دیگر داریم: این روایات که مختلف هم بود این روایات به درد ما نحن فیه نمی خورد یعنی مورد استدلال برای قطع عضو نمی تواند باشد چرا چون در این روایت اکل تین را زمانی حرام می کند که انهماك در آن باشد و لجاجت و اصرار در اکل تین باشد و در این روایات متعدد آمده که اصرار بر اکل تین موجب موت انسان است یعنی یک ضرری را از اکل تین معرفی می کند که به تدریج موجب مرگ انسان است و از این روایت استفاده می شود که اکل تین که به این شکل ضرر دارد و به تدریج موجب مرگ انسان می شود و بحث ما مطلق اضرار است آیا اضرار به نفس حرام است یا نه
قطع یک عضوی از انسان،ضرر این چنین ندارد که موجب مرگ شود،موجب تضعیف بدن شود،مثلا انگشت کسی را قطع می کنند پیوند بزنند، یا مثلا پوست بدن انسان را برای پیوند به بدن دیگری یا یک قطعه گوشت بدن انسان را به بدن دیگری، یا یک کلیه را برمی دارند ضررهایی که در مصداق ضرر بودن آن بحث می کنیم فرض بفرمایید همه اینها مصداق ضرر باشد جمیع قطع عضوها مصداق ضرر باشد و خیلی از این قطع عضوها ضرر دارد اما نه ضرری که در این روایت اکل تین آمده است بنابراین ما نمی توانیم از این روایات مطلق اضراربه نفس را استفاده کرد.