عنوان
فقه پزشکی، پیوند اعضا، قطع عضو
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1398/11/13
اندازه
9:92MB
زبان
فارسی
یادداشت
بحث ما راجع قطع عضو و پیوند این عضو به بدن خود یا به بدن دیگری بود خلاصه ای عرض کنم وآن این است که حکم اولی نفسی برای این قطع عضو ثابت نشد و دلیلی که حرمت اولی را اثبات بنماید پیدا نکردیم لکن از نظر حکم ثانوی عرض کردیم که اگر قطع عضوی ضرر معتنابه داشته باشد حرام است و این حرمت حکم ثانوی است و پس از آن بحث تعارض ادله ضرر با قاعده سلطنت پیش آمد و بیان شد که قاعده سلطنت در رابطه با اموال ثابت است ولی بحث ما راجع قاعده سلطنت بر انفُس است و سپس ادله فائده سلطنت بر اموال را بیان کردیم و از آن ادله سیره متشرعیه و سیره عقلا بود که این نکته را برجسته کردیم که هر سیره در اهل شرع وجود دارد لزوما سیره متشرعیه نیست ممکن است یک روشی در بین اهل شرع وجود داشته باشد یک روش عملی منتها این روش عملی سیره متشرعیه نباشد بلکه سیره عقلائیه باشد که به مرور زمان در بین اهل شرع هم گشترش پیدا کرده باشد و اهل شریعت به عنوان مصادیق عقلا به آن روش عمل نمایند بنابراین سیره متشرعیه آن است که اهل شریعت با توجه به شریعت عملی را انجام دهند نه با توجه به این که جزئی از عقلا هستند اینجا جهت تکمیل این بحث مناسب است که ما سیره متشرعیه را به حسب ظاهر سه قسم نماییم.
قسم اول: روش عملی که فقط فقط جهت تدین و تعبد دارد(سیره متشرعیه که فقط جهت تدین و تعبد دارد).
توضیح مطلب: این است که گاهی یک عملی در بین اهل شریعت گسترش پیدا میکنند و عموعی میشود و این عمل اهل شریعت یک منشاء پیشتر ندارد و آن شریعت است یعنی به جهت تعبد و تدین و اطاعت از شارع این عمل را انجام میدهد نظیر جهر به قرائت جهر به قرائت مورد سیره متشرعه است این جهر به قرائت در نماز صبح و نماز مغرب و عشا تنها و تنها یک منشا دارد و آن اطاعت از شریعت است هیچ منشا غیر شرعی ندارد.
قسم دوم: گاهی سیره متشرعیه منشا عقلائیه دارد این قسم دوم خودش بر دو قسم است که مجموعا میشود سه قسم.
الف: گاهی به این سیره عقلائیه اهل شریعت هم توجه میکنند و این توجه اهل شریعت به این سیره عقلائیه به جهت تدین آنها است به این معنا که اهل شرع در شریعت خود همان سیره عقلائیه را انجام میدهند منتها به جهت تدین به شریعت به جهت اطاعت شارع مگرنه اگر این جهت نبود به سیره عقلائیه در شریعت توجه نمیکردند. مثلا عمل اهل شریعت به اخبار احاد ثقات یعنی خبر ثقه یعنی خبر واحد الثقه حجه این یک بنای عقلایی است این عمل یک عمل عقلایی است منشاء عقلایی دارد منتها اهل شرع به آن عمل میکنند و عمل اهل شرع به جهت تدین است به جهت اطاعت از شارع است این قسم اول و دوم.
ب: گاهی سیره ای وجود دارد که منشاء عقلایی دارد و در واقع تنها و تنها خاستگاه این سیره عقلا هستند یعنی تنها و تنها یک سیره عقلاییست یک سیره عقلایی وجود دارد محرز هم هست اما این سیره عقلایی در بین اهل شریعت هم اگر باشد به جهت عقلایی بودن آن عمل میکنند یعنی اهل شریعت صرفا به خاطر یک سیره عقلایی که امضا شارع هم احراز نشده ولی به هر حال این سیره عقلایی را اهل شریعت هم انجام میدهند
( اساسا عمل اهل شریعت به این سیره عقلایی ربطی به اهل شریعت ندارد اهل شریعت انجام میدهند به عنوان این که از عقلا هستند به عنوان این که از عقلا هستند مثل بقیه عقلا به این سیره عمل میکنند).
مثال قسم دوم:
تمامی آن مثالهایی که در بین عقلا هست و اهل شریعت به آن عمل میکند و امضای شارع هم احراز نشد الان سیره مستحدثه عقلایی که شریعت به آن عمل میکند اهل شرع به آن عمل میکنند اما از جهت این که مجموعه ای از عقلا هستند عمل میکنند که اسمش را میگذاریم سیرههای مستحدثه در بین اهل شریعت یعنی اهل شریعت به آن عمل میکند ولی نه به جهت صرفا جنبه شرعی داشته است قسم اول این بود سیره ای که اهل شریعت انجام میدهند فقط فقط به خاطر تدین است ربطی به عقلا ندارد مثل جهر در نماز، مثل عدم نجاست این پوستهای لب و برخی از نقاط بدن اینها که کنده میشود برخی از فقها به سیره متشرعیه تمسک کردند و گفتن اینها نجس نیست.
سلطنت انسان بر اموال از قسم اول نیست یعنی اهل شریعت قائل بر سلطنت اموال هستند اما از قسم اول سیره متشرعیه نیست بلکه از قسم دوم است یعنی سلطنت بر اموال یک منشاء عقلایی دارد و اهل شریعت هم که به این سلطنت پایپند هستند به خاطر تدین است به خاطر این که این سیره عقلائیه را شارع پذیرفت وگرنه به سلطنت بر اموال توجهی نمیکردند پس درست است که سیره متشرعیه بر سلطنت بر اموال است اما این سیره متشرعیه نمیشود چرا چون این سیره متشرعیه به همان سیره عقلایی برگشت میکند یعنی منشاء منشاء عقلاییست بنابراین نمیتوان گفت یکی از ادله سلطنت بر اموال سیره متشرعیه است خیر این سیره عقلاییست که مورد امضا شارع است.
بنابراین یک موضوع خیلی خوب برای پایان نامهها میشود برای مقالات که ما یک بحثی را در مورد سیرههایی مستحدثه انجام بدهیم وببینیم این سیرههایی مستحدثه که اهل شرع هم به آن عمل میکنند از کدام یکی از این سه قسم هست، آیا میشود یک منشاء درست حسابی برای اینها پیدا کرد از اهل شرع یا نمیشود آیا قسم اول یا قسم دوم یا قسم سوم است البته اگر کسی ارتکاز عقلایی را حجت بداند که قبلا گفتیم ممکن است این سیرهها ارتکاز در قدیم داشته باشد در زمان معصوم آن وقت از آن باب بیاییم از این باب حجت ایش را ثابت کنیم چون ارتکاز عقلایی را ما بیاییم حجت بدانیم یعنی مورد امضا شارع بدانیم.