عنوان
فقه پزشکی: سیره عقلائیه، پیوند اعضاء
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1399/07/20
اندازه
0
زبان
فارسی
یادداشت
بحث ما در مورد قطع عضو و پیوند آن به بدن خود یا دیگری بود. گفتیم که بین قاعده سلطنت ولا ضرر ولا ضرار تعارض به وجود می آید و اینکه عمده دلیل قاعده سلطنت سیره عقلاء بود. در مورد سیره عقلاء بحث می کردیم.سیره عقلائیه
تعریف: گاهی اوقات یک روشی در ارتکاز عقلاء وجود دارد و این روش و ارتکاز عقلاء تبدیل به عمل خارجی می شود.قبل از ورود به بحث گذشته یک نکته مهم را بیان می کنیم. سیره عقلائیه را در واقع به عنوان سیره مردم باید شناخت(سیرة الناس)، نه به این معنا که عملی یا روشی، با پشتوانه برهان عقلی باشد تا به آن سیره عقلائیه گویند. سیره عقلائیه در واقع در برابر سیره مجانین است. یعنی سیره ای که مردم در زندگی شان برای منظم کردن و گذران حیات خود به کار می گیرند. بنابراین سیره عقلائیه حتماً ناشی از برهان عقلی یا عقلانیت مردم نمی باشد بلکه ممکن است منشئی دیگر مانند امر یک پادشاه قدرتمند در برهه ای از زمان برای مردم داشته باشد و مردم آن را سیره عملی خود قرار دهند. بنابراین مقصود از سیره عقلاء سیره عرف مردم جامعه است.
بیان کردیم که سیره عقلائیه مجاری متعدد دارد:
قسم اول: السیرة العقلائیة المحققة لمصداق موضوع الحکم؛ که همراه با مثالی(آلة القمار بودن شطرنج) بیان شد و بحث آن گذشت.
قسم دوم: السیرة العقلائیة المحققة للظّهور؛
یعنی سیره عقلائیه ای که ظهور ساز برای کلام است. ظهور منشاء های زیادی دارد، ممکن است منشاء آن وضع، انصراف، مناسبت حکم و موضوع و..باشد.اگر پایان نامه ای در مورد مناشی ظهور نوشته شود بسیار مناسب خواهد بود.یکی از منشاء های ظهور، سیره عقلائیه است.
به عنوان مثال : اگر یک عبارتی از شارع مقدس به ما برسد با این عنوان: لو جاء بالثمن ثلاثةَ ایامٍ و الّا فلا بیع بینهما؛ این عبارت یک ظهور اولی دارد وآن اینکه اگر مشتری ثمن را در بین سه روز آورد معامله لازم می شود و الّا اگر ثمن تا سه روز آورده نشود لا بیع بینهما، اصلاً بیعی محقق نشده است (نه بیع لازم و نه بیع متزلزل).
ظهور ثانوی هم با توجه به ارتکاز عقلائی محقق می شود؛ لا بیع بینهما؛ یعنی بیع لازم ایجاد نمی شود؛ بیع خیاری است و بایع خیار تاخیر ثمن دارد که این ناشی از ارتکاز عقلائی است؛ چون در ارتکاز عقلائی اگر ثمن تا سه روز آورده شود خیار تاخیر ایجاد نمی شود نه اینکه اصلاً بیعی محقق نباشد. این مثال شاید مورد مناقشه قرار گیرد اما فرض ما براین است که سیره عقلائیه این چنین باشد. این عناوین برای اقسام سیره عقلائیه در کتابی به این شکل وجود ندارد، البته در کتب شهید صدر هست اما به این صورت مرتب وجود ندارد.
قسم سوم:
السیرة العقلائیة التشریعیة؛ به تعبیر شهید صدر، السیرة العقلائیة المشرّعة. گاهی یک سیره عقلائیه ای وجود دارد که ما با آن وارد حیطه قانونگذاری می شویم یا به تعبیر دیگر سیره عقلائیه در مقام حکم حاکم است که از آن قانون و حکمی انکشاف پیدا می کند. به عنوان مثال: سیره عقلائیه در خیار غبن. در سیره عقلائیه کسی که مغبون می شود خیار دارد؛ این سیره عقلائیه را سیره عقلائیه مشرّعه گویند. یعنی اگر ما خیار غبن را به وسیله سیره عقلائیه اثبات کنیم و امضای شارع را هم داشته باشیم ، در این صورت السیرة العقلائیة کاشفةٌ لحکمٍ من الشارع. البته خیار غبن ناشی از سیره عقلائیه نظر حضرت امام (ره) است.
ایشان قائل بودند که: سیره عقلائیه قائم بر غبن است.
در واقع ما یک سیره عقلائیه داریم که شارع آن را امضا کرده است. اگر قانون شرعی بودن چنین خیار غبنی با سیره عقلائیه کشف شود تمامی بیع های مبتلا به غبن، خیار غبن دارد، و در این حالت خیار غبن به وسیله سیره عقلائیه ممضاة از طرف شارع کشف شده است.
ما در بحث قاعده سلطنت با این قسم سوم از سیره عقلائیه کار داریم. آیا در بحث سلطنت بر اموال ، حقوق، بدن و نفس، سیره عقلائیه (در همه این ها) داریم؟