عنوان
فقه پزشکی: سیره عقلائیه، پیوند اعضاء
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1399/08/11
اندازه
9:08MB
زبان
فارسی
یادداشت
بحث ما راجع به کاشفیت عدم ردع از کلام معصوم علیه السلام نسبت به سیره های عقلائیه معاصر بود و در این زمینه کلام مرحوم اصفهانی را مطرح کردیم و اشکال آن را هم بیان کردیم و بعد آیه نفر و قسمتی از اشکال بر استدلال آیه نفر را هم مطرح کردیم.
اشکال اول این است که آیه قرآن در واقع غایت وجوب نفر و انذار را، تحذیر معرفی می کند و بیان کردیم که تحذّر در جایی است که تکلیف از حد انشائی و فعلی گذشته و منجّز شده باشد و تنجیز هم یعنی اگر مکلّف با تکلیف منجّز خودش ،مخالفت کند و با واقع مخالفت شود استحقاق عقوبت دارد.
آیه شریفه قرآن در رابطه با مواردی است که تکلیف به حد تنجیز رسیده باشد و حال آن که سیره های عقلائیه غالباً در مواردی است که تکلیف منجّز نشده است؛ چون درسیره های عقلائیه، عقلاء از مخالفت با واقع غفلت دارند. یعنی اصلاً احتمال مخالفت با واقع را درخیلی از موارد نمی دهند. عقلاء توجه ندارند و غفلت دارند که این سیره های عقلائیه مخالفت با واقع دارد؛ بنابراین تکلیف در این موارد به حد تنجیز نرسیده است.
بنابراین اگر وجوب نفر را برای تفقه و انذار واجب بدانیم و وجوب ارشاد جاهل را هم از این آیه استفاده کنیم، منتها این وجوب ارشادی که از این آیه به دست می آید در مواردی است که تکلیف به حد تنجیز رسیده باشد، لکن در سیره های عقلائیه به حد تنجیز نرسیده است، چون غالباً عقلاء غافل از مخالفتشان با واقع هستند و حداقل این است که نمی دانیم که در سیره های عقلائیه تکلیف به حد تنجیز رسیده یا نه .همچنین ممکن است تکلیف در موارد سیره های عقلائیه مبتلای به یک مزاحم اهمّ یا مساوی باشد. مثلاً یک مصلحت اهمّی در سیره های عقلائیه وجود داشته باشد. اینجا ارشاد جاهل که از آیه شریفه به دست می آید بر معصوم علیه السلام واجب نیست، چون یک مصلحت اهمّی وجود داشته است. پس از کجا بدانیم که درسیره های عقلائیه معاصر ارشاد جاهل بر معصوم وجوب داشته است تا این که کاشفیت عدم ردع را از امضای معصوم بفهمیم و بگوییم چون معصوم ع ردع نکرده پس راضی به سیره های عقلائیه بوده است، شاید یک مصلحت اهمّ یا مساوی بوده که معصوم سیره های عقلائیه را ردع نکرده و حال آنکه مخالفت با واقع هم بوده و به خاطر این مصلحت معصوم ع ردع نکرده است. بنابراین آیه نفر برای اثبات کاشفیت عدم ردع از امضای معصوم کافی نیست.
آیه کتمان
دلیل دیگری که برای کاشفیت عدم ردع از امضای معصوم مطرح می کنیم آیه کتمان است که خداوند متعال می فرماید: ﴿انّ الذین یکتمون ما انزلنا من البیّنات و الهدی من بعد ما بیّناه للنّاس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللّاعنون﴾[1]
این آیه شریفه در موارد متعددی مورد استدلال واقع شده است که عبارتند از: حجیت خبر واحد ثقه. حجیت شهادت. حجیت کاشفیت عدم ردع از امضای معصوم.
عدم ردع معصوم نسبت به سیره های عقلائیه معاصر کاشف از امضای معصوم است به این صورت که آیه شریفه دلالت بر حرمت کتمان واقع می کند و اگر سیره های عقلائیه مخالف با واقع باشد و معصوم آن را ردع نکند، معنای عدم ردع، کتمان واقع است و حال آنکه کتمان واقع به دلالت این آیه حرام است و فعل حرام بر معصوم بر فرض عصمت محال است. بنابراین عدم ردع معصوم کاشف از امضای معصوم است، و هذا هو المطلوب.
در این جا دو اشکال مطرح می شود که در جاهای دیگر هم به اشکال مختلف در کلمات اصولیون مطرح شده است.
اولاً: گفته شده این آیه در مورد مذمت اهل کتاب است و اساساً شان نزول و مورد این آیه این است که در کتب اهل کتاب بشارت بر نبی قرشی هاشمی عربی داده شده است. لذا آیه شریفه می گوید: کسانی که آنچه را که ما در کتب اهل کتاب نازل و سپس مبیّن کردیم کتمان می کنند ، لعنت خدا ولعنتِ لعنت کنندگان بر آنهاست. پس این آیه در مورد نبوّت که از اصول عقائد است می باشد و ربطی به احکام شرعیه ندارد. البته این اشکال مورد قبول ما نیست؛ چون ما معتقدیم که شان نزول، آیه قرآن را به آن مورد(شان نزول) محدود نمی کند مگر اینکه قرائنی موجود باشد.
ثانیاً معنای کتمان چیست؟ روی معنای واژه ها و عناوین باید دقت کرد، هم در کتب لغوی، هم در آیات و روایات و هم در اشعار عرب باید غور کنیم. علمایی مانند صاحب حدائق در این مطلب دقت داشته اند.
باید ببینیم اختلاف این عنوان مطرح شده(کتمان) با دیگر عناوین مشابه چیست؟ کتمان یعنی چه و فرق آن با اخفاء چیست؟ کتمان یعنی اخفاء ما هو الظاهر یا اخفاء ما هو بیّن
توضیح آن درجلسه آینده
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.