عنوان
لزوم آموزش و آمادهسازی جوانان برای تشکیل کانون خانواده
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
نویسنده
تاریخ نشر
1396/09/18
اندازه
11MB
زبان
فارسی
یادداشت
خلاصه: ﴿ وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيم﴾[1] بعد بیان مقدمات مربوط به نظام و نحوه بدست آوردن آن به موارد و نکاتی که در یک نظام باید مطرح شود رسیدیم، در ادامه سیر تحوّل بحثهای فقهی از فقه نکاح به فقه نظام هم بیان شد.
اولین بحث در نظام خانواده که به آن اشاره شد عبارت بود از وجوب اهتمام اولیاء و مسئولین به نکاح و تشکیل خانواده؛ و همچنین بیان شد که امر به إنکاح میتواند متوجه: والدین، جامعه و یا متوجه نظام و دولت باشد.
مسأله بعدی که به آن اشاره شد این بود که آیا حکم «أنکحوا» وجوبی است و یا استحبابی، و در وجوبی عینی است یا کفایی؛ بحث در حکم فعل امر در آیه ما را به این بحث میکشاند که برای تحقق چنین دستوری که در قرآن آمده و در آیات و روایات اهتمام زیاد داده شده به گونهایی که در صورت تعطیلی امر تشکیل خانواده باعث ضرر و فساد در جامعه میشود.
این نکته نشان از اهمیت تشکیل خانواده میباشد و لذا گاهی این امر مستحب به خاطر شرایط بحرانی جامعه به واجب تبدیل میشود.
مستلزمات وجوب نکاح:
نکاح دو معنا دارد:
• عقد نکاح
• عمل نکاح(ارتباط جنسی)
هر کدام از این دو معنا شرایط خاص دارد و این دو لازم و ملزوم هم هستند، بحث از مستلزمات نکاح ستون بحث تشکیل خانواده است و این رابطه مشروع منتهی میشود به رابطه جنسی و توالد میشود؛ ولی موضوع بحث فراتر است، خانواده یک کانون مهم اجتماعی است که باید در آن بحث از مدیریت خانواده، حقوق والدین و فرزندان، سلامت و اقتصاد بشود.
اگر انکحوا به معنای وجوب اقدام برای تشکیل خانواده از راه عقد باشد در هر دو صورت قابل بحث است چه مثل قدما که انکاح یعنی ایجاد رابطه علقه زوجیت و چه مثل متأخرین که موضوع را بحث خانواده قرار دادهاند مقدمه واجب واجب است برای ورود به عقد نکاح مقدماتی دارد و انجام مقدمات آن هم واجب است مثل تعلم احکام مربوط به ازدواج و تعلم احکام حقوق زوجیت، وقتی در بیع ما قائل به وجوب تعلم احکام خرید و فروش هستیم در بحث ازدواج و تشکیل خانواده که مهمترین رکن جامعه به طریق اولی باید قائل به وجوب تعلم احکام آن باشیم؛ چرا که در ازدواج هم حقوق مالی جریان دارد و هم حق الناس.
﴿وَ ابْتَلُوا الْيَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ يَكْبَرُوا وَ مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ كانَ فَقيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَ كَفى بِاللَّهِ حَسيبا﴾[2]
نکاح رشد مطلوب خودش را میخواهد و ازدواج سفیه و صغیر استثنا است و کفویت و رشد در این دو استثنا شده است، در شرایط طبیعی بحث کُفویت زوجین مطرح است، و علت آن نیاز به استمرار این رابطه میباشد؛ و الزام به کفویت برای پایدار بودن رابطه است.
بحث از کفویت علمی و اخلاقی طرفین در آینده مطرح میشود.
در هر دو فرضیه در معنای نکاح (عقد نکاح، عمل نکاح) که فقها بیان کردهاند چه عقد را و چه عمل نکاح را موضوع نکاح باشد، بحث از مقدمات نکاح مطرح میشود و به قیاس اولویت میتوان قائل به وجوب باشیم، و باید افراد جامعه را برای رسیدن به رشد لازم جهت زندگی مشترک آماده کنیم؛ خانواده یک مؤسسه کوچک است و باید به تمام زوایا و ابعاد آن توجه شود.
با نگاهی به سیاستهای 16 گانه ابلاغی مقام معظم رهبری توجه میکنیم میبینیم که ایشان بر دو نکته تأکید دارند:
• ضرورت آموزشهای مورد نیاز خانواده قبل و حین و بعد ازدواج، این آموزشها از قبل زندگی مشترک باید آغاز شود و تا انتهاء زندگی ادامه دارد
• ضرورت مشاوره قبل، حین و بعد ازدواج
این تأکید برخواسته از این است که برای تشکیل کانونی که کل جامعه بشری به آن متکی است باید لوازم متناسب با آن چیده شود.
در طبقهبندی عوامل تمدنساز میبینیم که فرهنگ علمآموزی، تعقل و تربیت در صدر این عوامل هستند و خانواده در هر سه این عوامل نقش مهم را ایفا میکند.
مقام معظم رهبری با نگاه به دورنمای تمدن اسلامی و لوازم مورد نیاز بحث آموزش و مشاوره را مطرح میکند در حالی که با نگاه به کتب فقهی به بحث آموزش و مشاوره اشاره نشده است؛ با اجرایی شدن اصل آموزش و مشاوره تحول بزرگی در جامعه بشری رقم خواهد خورد.
با نگاه به آیات و روایات متوجه ضرورت و الزام در آموزش و مشاوره خواهیم شد، و در ادامه راه بحث از نحوه عملیاتی شدن این دو اصل مطرح میشود، اینکه در قبل ازدواج و دوران تشکیل و بعد ازدواج چه آموزشها و چه مشاورههایی لازم است.
ما میدانیم که برای هر مقطع یک سری از احکام اولویت دارند و به لحاظ نیاز مترّبی باید آماده شوند، و به صورت خُرد و تدریجی به افراد آموزش داده شود؛ باید بدانیم که آموزش یکجا باعث ضرر رساندن به مترّبی خواهد شد، از جمله آسیبهایی که برای میتوان بر شمرد فراموشی و جابجا شدن احکام است. با نگاه به نزول آیات میبینیم که خداوند در بیان احکام اصل تدرّج را رعایت کردهاند.
مباحث پیش رو:
• نکته بعد که باید مورد بحث و دقت قرار بگیرد این است که آموزش و مشاوره وظیفه چه کسی است؟ آیا دولت مسئول است و یا کل مردم و یا أولیاء؟
• منهای بحث ولایت فقیه که در این مباحث مطرح میشود،نقش و جایگاه بقیه فقها در این موارد چیست؟ آیا باید آنچه رهبری دستور و انجام دادهند را باید انجام دهند و یا اینکه کلام رهبری را تأیید کنند و همانطور که رساله مینویسند در نظام خانواده، سیاستهای لازم را در اختیار مردم قرار دهند؟
• برای خود فرد و جامعه و ولی امر چند وظیفه می توان تصور کرد؟