عنوان
مرگ مغزی
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1375/04/11
اندازه
14MB
زبان
فارسی
یادداشت
موضوعات را باید از اهل عرف گرفت و احکام را از شرع. البته باید توجه داشت که موضوعات بر دو قسم است: قسمی هست که همه آن را متوجه می شوند مانند آب مضاف و آب مطلق ولی قسمی از آن را فقط عرف خاص متوجه می شوند مثلا کسی در یک نزاع صدمه دیده است و ما می خواهیم ببینیم چه مقدار از بدنش از کار افتاده است. این کار را یک پزشک و متخصص متوجه می شود. (کسانی هم که دانش لازم را دارند و هم از عدالت و وثاقت برخوردارند.)
بنابراین در مرگ مغزی، هرچند قلب را زنده نگه دارند باز فرد مزبور حیات مستقر و پابرچا نخوهد داشت و به گونه میّت محسوب می شود.
در جلسهی قبل به این مسأله رسیدیم که می توان برای نجات جان مسلمان اجزای بدن او را جدا کرد.
به گفتهی اطباء، قلب یک سیستم خودکاری دارد که در خود اوست از این رو اگر مغز و نخاع هم از کار بیفتد قلب به تپش خود ادامه می دهد. حتی وقتی قلب را بیرون می آورند همچنان در حال تپش باقی می ماند.
مسألهی مهمی که در مورد مرگ مغزی باقی مانده است امر پنجم است:
الامر الخامس: در مواردی که اجازهی پیوند اعضاء صادر می شود آیا اجازهی خودش و یا اجازهی بستگان و ورثهی درجهی اولش لازم است؟
اجازهی خودش به این است که از قبل وصیت کرده باشد که اگر حادثه ای برای من پیدا شد اعضای من را می توانید به دیگران پیوند بزنید. آیا این وصیت نافذ است؟
راه دیگر این است که ورثه اجازه دهند اگر اجازه دادند و هزینه ای گرفتند آیا می توانند آن را بین خود تقسیم کنند؟
اما در مورد وصیت کردن می گوییم: اصل وصیت جایز است. انسان مالک بدن خود نیست بلکه فقط مالک اموال است ولی با این حال او اختیار بدنش را دارد از این رو می توان احیاء کلیهی خود را به دیگران واگذار کنند و در قبال این کار پول بگیرند. (البته پول، نباید در ازای فروختن کلیه باشد زیرا کلیه بعد از جدا شدن، میته می شود و نمی توان میته را خرید و فروش کرد، مبلغ مزبور باید در ازای اینکه اجازهی تصرف به بدنش را صادر می کند گرفته شود.)
انسان اختیاردار بدن خودش است و بر این اساس در مقابل دسترنجش می تواند هزینه دریافت کند و یا خون بدن خود را به دیگری بدهد و هزینه ای دریافت کند. وقتی در حال حیات این اختیار را دارد در حال ممات هم باقی است و او حق وصیت به برداشتن اعضای خود را دارد.
حال آیا ورثه حق چنین اجازه ای دارند؟ این فرع بر آن است که ورثه اولویتی بر بدن میّت داشته باشند. البته در تجهیزات میّت، اولویت در انحصار ورثه است. یعنی غسل و کفن و اینکه چه کسی غسل دهد و در کجا دفن شود و امثال آن به عهدهی ورثه است. ولی ورثه حق اولویت در بدن میّت ندارند. در باب دیات در دیهی جنایات بر میّت روایات متعددی که معمول بها می باشد وجود دارد که اگر کسی جنایتی بر میّت وارد کرد باید دیه دهد ولی این دیه به ورثه نمی رسد بلکه مال خود میّت است و باید در راه خیرات از طرف میّت مصرف شود و این حکم منصوص است.
اگر مرگ مغزی در حکم میّت باشد در این حال برداشتن اعضای میّت احتیاج به اذن ورثه ندارد و اگر هزینه ای به ورثه بدهند آنها باید تمام آن را خرج میّت کنند و نمی توانند آن را بین خود تقسیم کنند. (البته مخارج بیمارستان و بدهی های میّت را می توانند از آن مبلغ بپردازند.)
خلاصه اینکه اذن ورثه نقش مهمی در مسألهی فوق ندارد ولی وصیت میّت نقش مهمی دارد.
با این حال باید توجه داشت که اگر نجات جان انسانی متوقف بر برداشتن اعضای میّت یا کسی که دچار مغز شده است باشد، حتی اگر میّت وصیت هم نکرده باشد یا اولیاء میّت اجازه ندهند. حتی اگر میّت وصیت کند که بعد از مرگش هیچ عضوی از بدنش را جدا نکنند باز هم نمی توان به آن وصیت عمل کرد. البته میّت می تواند وصیت کند که بعد از مرگ عضو من را در فلان مورد مصرف کنید و فلان مبلغ را بگیرید.
حاکم شرع می تواند این اجازه را صادر کند.