عنوان
مسائل مستحدثه،سرایت بیماری، مسائل پزشکی
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
نویسنده
تاریخ نشر
1399/02/13
اندازه
18MB
زبان
فارسی
یادداشت
گفتیم ادله حجیت امارات نسبت به قطع موضوعی و مواردی که احتمال تمام موضوع حکم قرار گرفته، قاصر است چون ظاهر این ادله، حجیت به ملاک طریقیت و موارد ترتب اثر بر واقع و مودای اماره است و در مواردی که اثر بر خود قطع یا احتمال مترتب می شود، اطلاقی در دلیل حجیت نیست تا این موارد را شامل شود.
1مفاد ادله حجیت خبر، جایی است که خبر طریقیت داشته باشد
در اینکه ادله حجیت امارات شامل قطع موضوعی و احتمال نمی شود، فرقی بین مبانی مختلف در حجیت امارات نیست. از جمله مبانی، مبنای مرحوم نائینی در مسأله است که مبنای ایشان جعل علمیت است. اصل این مبنا نظر مرحوم شیخ انصاری است که از آن به تتمیم کشف تعبیر کرده است. سرّ کلام این است که دلیل حجیت اماره ناظر به واقع و ترتیب آثار واقع است نه ترتیب آثار قطع موضوعی و احتمال. قائلین به جعل علمیت می گویند مفاد ادله حجیت خبر واحد مثل «لَا عُذْرَ لِأَحَدٍ مِنْ مَوَالِينَا فِي التَّشْكِيكِ فِيمَا يَرْوِيهِ عَنَّا ثِقَاتُنَا»[1] جعل علمیت است. می گوییم مراد از علم در جعل علمیت چیست، خصوص علم طریقی یا حتی علمی که در موضوع أخذ شده است؟ از ادله حجیت امارات بیش از علم طریقی استفاده نمی شود.
2وجوب حفظ نفس از بیماری های مسری و حرمت مبتلا کردن دیگران
تا اینجا در بحث بیماری مسری دو جهت را متعرض شدیم. یکی اینکه مؤمن نیز مبتلی به بیماری های سخت و مسری می شود. جهت دوم حدیث «لا عدوی» بود که گفتیم سرایت بیماری در شرع پذیرفته شده است.
جهت دیگر بحث در مسأله بیماری های مسری این است که مقتضای ادله وجوب حفظ نفس این است که خودش را در معرض ابتلا به بیماری های مسری قرار ندهد. دیگر اینکه واجب است دیگران را در معرض ابتلا به بیماری قرار ندهد.
وجوب حفظ نفس، همان مسأله ای است که در بیماری های مسری در کلمات فریقین مخصوصا اهل سنت، مسأله به صورت دیگری عنوان شده است. این همان مسأله ای است که قبل ذیل عنوان اینکه آیا فرار از بیماری های مسری مانند وبا و طاعون جایز است یا نه؟ اشاره شد. از کلمات عده زیادی از فقها -به خصوص اهل سنت- استفاده می شود که فرار از بیماری طاعون برای حفظ نفس از وقوع در سرایت بیماری جایز نیست و مسأله فرار از بیماری را به عنوان یکی از اعتراضات بر تقدیرات و مقدرات الهی برشمرده اند. قدمت قول به عدم جواز فرار از بیماری مسری، در میان اهل سنت، به عصر ائمه علیهم السلام می رسد. تلقی اهل سنت از روایات پیامبر اکرم صل الله علیه و آله این بوده که فرار از بیماری جایز نیست و ائمه علیهم السلام به این قول تعرض کرده و آن را رد کرده اند و فرموده اند که اهل سنت روایت حضرت را درست تلقی نکرده اند.
مرحوم سید یزدی در عروه فرموده است: «يجوز الفرار من الوباء و الطاعون و ما في بعض الأخبار من أن الفرار من الطاعون كالفرار من الجهاد مختص بمن كان في ثغر من الثغور لحفظه نعم لو كان في المسجد و وقع الطاعون في أهله يكره الفرار منه»[2] از جمله تعلیقاتی که به کلام ایشان زده شده است از جانب شیخ محمد تقی آملی است که فرموده است «و يؤيده الاعتبار إذا الفرار ينبغي ان يكون الى اللّه سبحانه، و الفرار من المسجد فرار عنه سبحانه»[3]
قسمت اول کلام مرحوم سید را قبول داریم، اما اینکه ایشان فرمود: «يكره الفرار منه» را قبول نداریم. اینکه سید فرموده است «يجوز الفرار من الوباء و الطاعون»، مراد از جواز، جواز به معنای اعم است که منافات با وجوب ندارد و جواز در مقام توهم حظر است که شبهه حرمت فرار بوده است. مثل اینکه بگویند اگر بیماری مرتفع شد جایز است روزه بگیرید که این جواز منافات با وجوب ندارد.
اما اینکه در عبارت سید آمده است که اگر طاعون در مسجد واقع شود، فرار کردن کراهت دارد، مدرک این قول روایت علی بن جعفر است که برداشت ما از روایت با نظر ایشان متفاوت است. در این روایت آمده است: «عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْوَبَاءِ يَقَعُ فِي الْأَرْضِ- هَلْ يَصْلُحُ لِلرَّجُلِ أَنْ يَهْرُبَ مِنْهُ- قَالَ يَهْرُبُ مِنْهُ- مَا لَمْ يَقَعْ فِي مَسْجِدِهِ الَّذِي يُصَلِّي فِيهِ- فَإِذَا وَقَعَ فِي أَهْلِ مَسْجِدِهِ الَّذِي يُصَلِّي فِيهِ- فَلَا يَصْلُحُ لَهُ الْهَرَبُ مِنْهُ»[4] .
ظاهر این روایت حرمت است، اما فهم ایشان به خاطر ارتکاز عدم حرمت، کراهت است. قبلا گفتیم این روایت در کلام سید صحیح معنا نشده است؛ چون از یک طرف اطلاق روایات اقتضاء می کند فرار از طاعون و وبا مشروع است و مراد از مسجد در این روایت، مسجد محله است و از روایت استفاده می شود که اگر وبا در مسجد محله اتفاق افتاد، شخص از شهر خارج نشود.
فهم ما از این روایت این است که اگر وبا در مسجد محله واقع شود مفروضش این است که با رسیدن وبا به مسجد محله، اماریتی بر مبتلی بودن اشخاص دارد و یا اینکه با معرضیت ابتلای فراوان ملازمه دارد، به نحوی که اگر کسی بخواهد از شهر خارج شود فرار از وبا محسوب نمی شود چون ممکن است خودش مبتلی باشد و خروج او از شهر نشر وبا باشد نه فرار از آن، در حقیقت در این صورت فرار موضوع ندارد. اگر در روایت آمده بود «فی المسجد» حق با مرحوم سید بود که این روایت می گوید از مسجد خارج نشود اما در روایت آمده است «مَا لَمْ يَقَعْ فِي مَسْجِدِهِ الَّذِي يُصَلِّي فِيهِ». تلقی مرحوم سید از این روایت این است که اگر در مسجدی وبا واقع شد، فرار کردن کراهت دارد. در حالی که فهم ما از روایت این است که شیوع وبا به گونه ای است که به مسجد محله رسیده است. آن چیزی که به حسب روایات جایز است، فرار از وبا است که عنوان آن در وسائل «بَابُ جَوَازِ الْفِرَارِ مِنْ مَكَانِ الْوَبَاءِ وَ الطَّاعُونِ إِلَّا مَعَ وُجُوبِ الْإِقَامَةِ فِيهِ كَالْمُجَاهِدِ وَ الْمُرَابِطِ» است.
جمع بین روایات هم به این است که فرار از بلادی که مبتلای به این بیماری شده است جایز است مگر به گونه ای که بلا به حدی منتشر شده که به مسجد محله رسیده است و انتشار وسیع پیدا کرده است. دلیل بر وجوب حفظ نفس مثل آیه ﴿ولا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ﴾[5] است ولی این مربوط به امور مهمه است، اموری که ضرر جدی باشد نه ضرر جزئی. مستفاد از این آیه حرمت ضرر به نفس به هر شکلی نیست. اگر ضرر جزئی باشد، دلیلی بر حرمت اضرار به نفس در حد جزئی نداریم. اگر ضرر جدی باشد مانند کوری و کری و ... که مندرج تحت عنوان هلاکت می شود در این آیه داخل می شود. بیماری های صعب العلاج مانند طاعون و وبا و ایدز و کرونا از این قبیل محسوب می شود. روایات دال بر جواز فرار از طاعون و وبا منافات با وجوب ندارد چون در مقام بیان دفع توهم حرمت است و جواز به معنای اعم مراد است.