عنوان
مستثنیات از حرمت غناء،مبحث غناء،مکاسب محرّمه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
نویسنده
تاریخ نشر
1396/10/09
اندازه
17MB
زبان
فارسی
یادداشت
خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با مواردی بود که از حرمت غناء استثناء شده بود. یکی غنای مغنّیه در مجالس زنان و عروسیها بود؛ دیگری حداء یعنی آوازی که برای راه بردن شترها میخوانند.
بر استثنای حداء از حرمت غناء، ادلّهای اقامه کرده بودند؛ از جمله روایتی از منابع اهل سنّت که در جلسه گذشته به آن اشاره کردیم. این روایت در فرض صحّت دلالت بر وجود سیرهای از زمان اهل بیت دارد که مردم در راه بردن و سرعت بخشیدن به حرکت شترها به این شکل از آواز متوسّل میشدند. علاوه بر سیره ادلّهی دیگری هم اقامه شد که اگر به مجموعه آن استناد کنیم، شاید بتوان چنین استثنائی را پذیرفت.
مشکل اصلی در این ادلّه همین است که ما نمیتوانیم غناء بودن این صوت را اثبات کنیم. یعنی این استثنای حداء از غناء به شرطی صحیح است که حداء را از مصادیق غناء بدانیم. ولی اثبات این امر مشکل است. به همین جهت نمیتوان از ادلّه استثناء را استفاده کنیم.
به طور کلّی دو مطلب را میتوان در مقام بیان کرد. اصل حداء از زمان پیامبر در میان مردم خوانده میشده و جایگاه داشته است. امّا اینکه مردم این صوت را از مصادیق غناء میدانستند و در عین حال قائل به جواز آن بودند، قابل اثبات نیست.
مستثنای سوّم: غنائی خواندن قرآن
در رابطه با غنائی خواندن قرآن دو نظریه وجود دارد: یک نظریه حرمت غناء در قرآن را شدیدتر دانسته و آن را حرام میدانند. قائلین به این نظر بزرگانی چون مرحوم کاشفالغطاء[1] و مرحوم شیخ انصاری هستند. نظریه دوم آن است که غناء در قرآن جایز است.
ادلّه بر حرمت غناء در قرآن
روایت اول: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ[2] عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ[3] عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْأَحْمَرِ[4] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ[5] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ[6] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: إقْرَءُوا الْقُرْآنَ بِأَلْحَانِ الْعَرَبِ وَ أَصْوَاتِهَا وَ إِيَّاکمْ وَ لُحُونَ أَهْلِ الْفِسْقِ وَ أَهْلِ الْکبَائِرِ فَإِنَّهُ سَيَجِيءُ مِنْ بَعْدِي أَقْوَامٌ يُرَجِّعُونَ الْقُرْآنَ تَرْجِيعَ الْغِنَاءِ وَ النَّوْحِ[7] وَ الرَّهْبَانِيَّةِ[8] لَا يَجُوزُ تَرَاقِيَهُم[9] ، قُلُوبُهُمْ مَقْلُوبَةٌ وَ قُلُوبُ مَنْ يُعْجِبُهُ شَأْنُهُمْ».[10]
طبق این روایت رسول خدا میفرمایند: قرآن را با نوا و سبک عربی بخوانید. و از اینکه قرآن را با سبک و لحن اهل فسق و کبائر بخوانید پرهیز کنید. رسول خدا از اقوامی پس از خود خبر میدهد که قرآن را به سبکی غنائی و آمیخته با نوح و ترجیع میخوانند. رسول خدا میفرماید این اقوام قرآن را بیش از یک آهنگ و سبک نمیفهمند و هیچ عمقی از مفاهیم آن را درنمییابند. قلبهای این اقوام واژگون است و آنکس که تابع ایشان باشد، همین مریضی در قلوبشان راه مییابد.
این روایت هم محتوای مناسب و دلالت کامل و هم سند خوبی دارد. و مورد استناد فقهاء هم قرار گرفته است.
مرحوم امام خمینی میفرمایند از این روایت میتوان فهمید قرآن را به سه گونه میتوان خواند، برخی قرآن را به سبکهای مجالس فسق و فجور میخوانند و برخی در خواندن آن ترجیع در صدای خود ایجاد کرده و سبکی غناگونه در خواندن قرآن دارند و برخی هم به الحان عربی میخوانند که امروزه هم در کشورهای عربی چنین صوتهایی شنیده میشود؛ امثال عبدالباسط و دیگران از همین الحان عربی در خواندن زیبای قرآن بهره میگیرند.[11]
مرحوم محقّق سبزواری در رابطه با این روایت میفرمایند، که این روایت حاکم بر تمام ادلّه این موضوع است و برای کسانی که قائل به جواز غناء در قرآن هستند حجّتی است تا از قول خود برگردند.[12]
روایت دوّم: فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ بِأَسَانِيدِهِ السَّابِقَةِ فِي إِسْبَاغِ الْوُضُوءِ عَنِ الرِّضَا (ع) عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ (ع) قَالَ: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُول:«أَخَافُ عَلَيْکمُ اسْتِخْفَافاً بِالدِّينِ وَ بَيْعَ الْحُکمِ وَ قَطِيعَةَ الرَّحِمِ وَ أَنْ تَتَّخِذُوا الْقُرْآنَ مَزَامِيرَ تُقَدِّمُونَ أَحَدَکمْ وَ لَيْسَ بِأَفْضَلِکمْ فِي الدِّينِ».[13]
این روایت سند ضعیفی دارد. افراد مهملی در سند آن هستند. و از سوی دیگر در رابطه با غنای در قرآن حرفی نمیزند. بلکه بر حرمت موسیقی در خواندن قرآن دلالت میکند.
روایت سوم:عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ[14] فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ أَبِيهِ[15] عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ مُسْلِمٍ الْخَشَّابِ[16] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ
جَرِيحٍ الْمَکيِّ[17] عَنْ عَطَاءِ بْنِ أَبِي رِيَاحٍ[18] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ[19] عَنْ رَسُولِ اللَّه: «إِنَّ مِنْ أَشْرَاطِ السَّاعَةِ[20] إِضَاعَةَ الصَّلَوَاتِ وَ اتِّبَاعَ الشَّهَوَاتِ وَ الْمَيْلَ إِلَى الْأَهْوَاء ... فَعِنْدَهَا يَکونُ أَقْوَامٌ يَتَعَلَّمُونَ الْقُرْآنَ لِغَيْرِ اللَّهِ وَ يَتَّخِذُونَهُ مَزَامِيرَ ... وَ يَتَغَنَّوْنَ بِالْقُرْآنِ ... فَأُولَئِک يُدْعَوْنَ فِي مَلَکوتِ السَّمَاوَاتِ الْأَرْجَاسَ الْأَنْجَاسَ».[21]
در این روایت حضرت میفرماید چیزهایی که در روز قیامت باعث سؤال و جواب میشود چند چیز است: ضایع کردن نماز، تبعیّت از شهوات باظل و میل به سمت هوای نفس برای معصیت الهی. نتیجه این گناهان آن است که عدّهای قرآن را برای غیر خدا و همراه با موسیقی میآموزند. قرآن را به غناء میخوانند. اینان در ملکوت آسمان به رجسها و نجاستها خوانده میشند.
این روایت دلالت بر حرمت غنای در قرآن دارد؛ اگرچه سند ضعیفی دارد. ولی کسانی همچون مرحوم امام به این روایت استناد کردهاند.[22]