عنوان
مستثنیات از حرمت غناء،مبحث غناء،مکاسب محرّمه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
نویسنده
تاریخ نشر
1396/10/24
اندازه
13MB
زبان
فارسی
یادداشت
خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با استثنای غنای در مراثی اهل بیت از حرمت غناء بود. در جلسات گذشته ادلّهای که از سوی مدّعیان استثناء بر این نکته اقامه شده بود را بررسی کردیم. جلسه گذشته برخی وجوه را در تأیید این استثناء بررسی کردیم.
مؤیّد دوّم: غنای در مراثی اهلبیت (ع) میان مسلمین و شیعیان متعارف بوده است. از زمان بزرگان از اصحاب چنین اموری معروف بوده است و تا امروز پایدار است.[1]
به نظر ما، شاید به این جهت رایج است که اساساً از سوی عرف غنائی در مراثی اهلبیت تشخیص داده نمیشود. چرا که در غناء قید سرور، مطرح است و این مراثی حزن و اندوه میآفریند. خصوصاً بر مبنای کسانی که قید اطراب را در تحقّق غناء دخیل میشمارند اشکال مهمی است؛ چرا که اطراب همان شدّت سرور حاصل از صدا است.
به هر حال دو اشکال متوجّه این سخن است:
اشکال اوّل: این ادّعا از حیث صغروی مشکل دارد؛ چرا که نمیتوان ملتزم به شیوع و رواج غنای در مراثی بود. بلکه آنچه در میان علماء و متدیّنین رایج و متداول بوده و هست آمیخته به غناء نبوده است.
اشکال دوّم: رواج و شیوع یک امر در میان مؤمنین به تنهائی حجّت نیست، بلکه تنها در فرض رسوخ و ثبات این رفتار به مثابهی یک سیره در میان شیعیان و به نحوی که مثل یک سیره در میان متشرّعه رواج یابد و در ثانی در حضور معصوم اتّفاق بیفتد و معصوم هم ردع و نهی از آن نکند میتوان قائل به حجّیت آن از باب حجّیت سیره متشرّعه شد. این در حالی است که چنین مسألهای ثابت نیست.
مؤیّد سوّم: محقّق اردبیلی میفرمایند جواز نوحه به سبک غنائی بر مردگان و جواز أخذ اجرت بر آن، مؤیّد جواز غنای در مراثی اهلبیت (ع) است.[2]
به نظر ما، اگر مراد ایشان از ذکر این وجه برای تأیید جواز غنای در مراثی این است که مراثی را تحت عنوان نوحهخوانی برای مردگان قرار دهد، عیبی ندارد. ولی اگر این انتقال موضوع مراد ایشان نباشد، نمیتوان از این جواز نوحه، وجه تأییدی برای جواز غنای در مراثی تحصیل نمود.
ایشان به دو روایت هم در این زمینه استناد میکنند.
روایت اوّل: محَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ[3] عَنِ النَّضْرِ[4] عَنِ الْحَلَبِيِّ[5] عَنْ أَيُّوبَ بْنِ الْحُرِّ[6] عَنْ أَبِي بَصِيرٍ[7] قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): «لَا بَأْسَ بِأَجْرِ النَّائِحَةِ الَّتِي تَنُوحُ عَلَى الْمَيِّت».[8]
این روایت که سند خوبی هم دارد، دلالت بر جواز نوحه بر اموات و جواز أخذ اجرت بر آن دارد.
روایت دوّم: عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ[9] عَنْ أَبِيهِ[10] وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى[11] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ[12] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ[13] جَمِيعاً عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ[14] قَالَ: «کانَتِ امْرَأَةٌ مَعَنَا فِي الْحَيِّ وَ لَهَا جَارِيَةٌ نَائِحَةٌ فَجَاءَتْ إِلَى أَبِي فَقَالَتْ: يَا عَمِّ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّ مَعِيشَتِي مِنَ اللَّهِ ثُمَّ مِنْ هَذِهِ الْجَارِيَةِ فَأُحِبُّ تَسْأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ ذَلِک فَإِنْ کانَ حَلَالاً وَ إِلَّا بِعْتُهَا وَ أَکلْتُ مِنْ ثَمَنِهَا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِالْفَرَجِ. فَقَالَ لَهَا أَبِي وَ اللَّهِ إِنِّي لَأُعْظِمُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَنْ أَسْأَلَهُ عَنْ هَذِهِ الْمَسْأَلَةِ. قَالَ: فَلَمَّا قَدِمْنَا عَلَيْهِ أَخْبَرْتُهُ أَنَا بِذَلِک. فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): "أَ تُشَارِطُ" فَقُلْتُ: وَ اللَّهِ مَا أَدْرِي تُشَارِطُ أَمْ لَا فَقَالَ: قُلْ لَهَا لَا تُشَارِطْ وَ تَقْبَلُ مَا أُعْطِيَتْ».[15]
در این روایت ابو بصیر در همسایگی زنی زندگی میکند که گذران معیشت او از نوحهخوانی یک جاریه بر اموات است. از ابوبصیر میخواهد تا حکم این پول را از امام صادق بپرسد. ابوبصیر این سؤال را در شأن امام معصوم نمیداند. ولی راوی خود از امام حکم این کسب را جویا میشود. امام میفرماید در صورتی که بر میزان پول شرط نکند، جائز است. در غیر اینصورت حرام خواهد بود.
مرحوم محقّق اردبیلی از این دو روایت استظهار میکنند که اصل نوحه خواندن یک زن حتّی در فرض غنائی بودن آن حلال است. البته مشروط بر اینکه مقارن با محرّمات دیگری نشود.[16]
مرحوم امام در مقام اشکال به این استدلال میفرمایند که اصلاً در این دو روایت بحثی از غناء نیست. بحث در رابطه با نوحهخوانی زن برای زنان است که جائز است؛ و صحبت از غناء نیست.