عنوان
مقوّمات غیبت،مبحث غیبت،مکاسب محرّمه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
نویسنده
تاریخ نشر
1397/01/18
اندازه
18MB
زبان
فارسی
یادداشت
خلاصه جلسه گذشته: در جلسات قبل در مورد غیبت و شرایطی که در تحقق غیبت لازم است مطالبی بیان شد. یکی از شرایطی که برای غیبت ذکر شد، تغیّب المغتاب بود؛ یعنی غیبت در جایی صدق میکند که غیبت شونده غایب باشد. گفتیم که از کلمات لغویین و همچنین فقها و روایاتی که در باب غیبت وارد شده، استفاده میشود که غیبت در جایی است که شخص غیبت شونده در مجلس حضور ندارد. در کلمات لغویین عبارت من خلفه داشتم، یعنی پشت سر کسی صحبت شود. در کلمات فقها و روایات هم همین نکته استفاده میشود.
شرط دیگری که امروز مورد بحث است این است که شخصی که پشت سرش غیبت میشود از این کلام کراهت داشته باشد. این شرط هم مانند شرط قبلی هم از کلمات لغویین میتوان استفاده کرد چرا که در کتب لغت در تعریف غیبت عبارت «یکرهه» را ذکر کردهاند یا در روایات کلمه «بسوء» آمده که در غیبت، بدی شخص ذکر میشود و ظاهر این کلمه در این است که او ناراحت میشود. فقها نیز در معنای غیبت همین مطلب را بیان کردهاند.
از آیه غیبت هم میتوان همین مطلب را برداشت کرد که «أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا»[1] با این بیان که این تشبیه که غیبت کردن یک انسان مانند خوردن گوشت اوست، ناظر به این مطلب است که غیبت، باعث ناراحتی او میشود.
پس با مراجعه به آیات، روایات، کتب لغت و کتب فقهی، میتوان برداشت کرد که غیبت در جایی تحقق پیدا میکند که باعث ناراحتی شخص شود.
در مقابل ما مرحوم خویی فرمودهاند که کراهت لازم نیست بلکه همین که ممّا ستره الله باشد، در تحقق غیبت کافی است. وقتی که یک امر مخفی و مستور آشکار شود، غیبت محقق شده است.
نقد و بررسی: از جمله شرایطی که در جلسات گذشته ذکر کردیم این بود که شخص غایب باشد، شرط دیگر این بود که معایب شخص بیان شود، شرط سوم بیان عیوب مستور و مخفی بود. با توجه به این مطلب آیا کراهت هست یا نه؟ بعضی از علما گفتهاند که این قید مستدرک است و در شرایط سابقه بهصورت مخفی ذکر شده و وقتی که شما عیب مخفی کسی را بیان میکنید یعنی در حقیقت از این کار کراهت دارد و بدش میآید. البته بعضی از علما هم گفتهاند که اینطور نیست و ملازمهای وجود ندارد و ممکن است شخص ناراحت نشود منتهی شما عیب مخفی او را بیان کردهاید.
آیت الله مکارم در اینجا میفرمایند: «و امّا الافراد النادرة فلا یعبأ بها»[2]
اشکال ما این است که درست است که افراد نادر در اینجا وجود دارد و افراد نادر خیلی قابل اعتنا نیستند و ما در اینجا حکم اکثر مردم را بیان کردیم اما در عین حال این سؤال باقی است که حکم افراد نادر در اینجا چیست؟ اگر واقعاً چنین شخصی پیدا شد که وقتی عیوب مخفی او را بیان میکنند خوشحال شود، آیا عنوان غیبت در مورد او صدق میکند یا نه؟ لذا باید حکم افراد نادر هم بیان شود.
دلیل اشتراط کراهت: روایات:
از جمله روایات این روایت است که: «محمد بن الحسن في (المجالس والأخبار) بإسناده الآتي عن أبي ذر، عن النبي صلىاللهعليهوآلهوسلم في وصية له قال: يا أباذر، إياك والغيبة، فإن الغيبة أشد من الزنا، قلت: ولم ذاك يا رسول الله؟ قال: لأن الرجل يزني فيتوب إلى الله فيتوب الله عليه، والغيبة لا تغفر حتى يغفرها صاحبها. يا أباذر، سباب المسلم فسوق، وقتاله كفر، وأكل لحمه من معاصي الله، وحرمة ماله كحرمة دمه، قلت: يا رسول الله وما الغيبة؟ قال: ذكرك أخاك بما يكره، قلت: يا رسول الله، فإن كان فيه الذي يذكر به، قال: إعلم أنك إذا ذكرته بما هو فيه فقد اغتبته، وإذا ذكرته بما ليس فيه فقد بهته.»[3]
رجال حدیث: محمد بن حسن طوسی امامی و ثقه است. اسناد آتی که ایشان ذکر کرده عبارت است از: ابی مفضّل (محمد بن عبدالله ابو المفضل شیبانی) که ضعیف است. از رجاء بن یحیی عبرتائی، امامی است ولی وثاقتش ثابت نشده. از محمد بن حسن بن شمّون، واقفی است و سپس غلو نموده. از عبدالله بن عبدالرحمن اصم، ضعیف و غالی است. از فضیل بن یسار نهدی، امامی و ثقه است و از اصحاب اجماع میباشد. از وهب بن عبدالله همدانی، مهمل است. از ابی حرب بن ابی الاسود دؤلی، مهمل است. از پدرش ظالم ابن ظالم ابوالاسود دؤلی که نزد ما ممدوح است ولی وثاقتش ثابت نشده است. از جندب بن جنادة ابوذر غفاری که امامی و ثقه است.
این روایت مورد استدلال آیت الله سبحانی و عدهای از علما واقع شده ولی به نظر ما این روایت مؤید است چون سند این روایت ضعیف است.
روایت دیگر: «وفي (المجالس) عن محمد بن موسى بن المتوكل، عن عبدالله بن جعفر الحميري، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن الحسن بن محبوب، عن عبد الرحمن بن سيابة، عن الصادق جعفر بن محمد عليهالسلام قال: إن من الغيبة أن تقول في أخيك ما ستره الله عليه، وإن من البهتان أن تقول في أخيك ما ليس فيه»[4]
رجال حدیث: فی المجالس، این روایت در امالی صدوق است. محمد بن موسی بن متوکل، امامی و ثقه است. از عبدالله بن جعفر حمیری، امامی و ثقه است. احمد بن محمد بن عیسی اشعری، امامی و ثقه است. از حسن بن محبوب سرّاد که امامی و ثقه است. از عبدالرحمن بن سیابة، اختلافی است که به نظر ما ثقه است. لذا سند این روایت از نظر ما صحیح است و مشکلی ندارد.
معنای این روایت این است که امام صادق (ع) میفرماید: یکی از افراد غیبت این است که شما در مورد برادرتان چیزی که مستور است بیان کنید. این روایت با روایت قبل منافات ندارد و ظاهراً کراهت صدق میکند و معمولاً انسانها از بیان چیزی که مخفی است ناراحت میشوند.
روایت دیگر: «العياشي في (تفسيره) عن عبدالله بن حماد الأنصاري، عن عبدالله بن سنان قال: قال أبو عبدالله عليهالسلام: الغيبة أن تقول في أخيك ما قد ستره الله عليه ...»[5]
رجال حدیث: عیاشی، ثقه است. عبدالله بن حماد انصاری، مورد اختلاف است اما به نظر ما ثقه است. عبدالله بن سنان، امامی و ثقه است. این روایت مرفوعه است چون عبدالله بن حماد انصاری از اصحاب امام کاظم (ع) است و عیاشی در دوران غیبت صغری زندگی میکرده است.
در این روایت هم آمده که معنای غیبت این است که شما یک عیب مستوری را بیان کنید. این روایت هم مورد استدلال آیت الله سبحانی واقع شده و استفاده کردهاند که قید «یکرهه» را از عبارت «مما ستره الله علیه» برداشت میشود.[6]
به نظر ما این روایت مؤید است و دلیل نیست، چون این روایت به خاطر مرفوعه بودن، ضعیف است.
روایت دیگر: «قال النبي صلى الله عليه وآله هل تدرون ما الغيبة؟ فقالوا: الله و رسوله أعلم، قال: ذكرك أخاك بما يكره، قيل: أرأيت إن كان في أخي ما أقول؟ قال: إن كان فيه ما تقول فقد اغتبته، وإن لم يكن فيه فقد بهته.»[7]
به نظر ما این روایت هم روایت خوبی است اما چون ضعیف السند است قابل استدلال نیست ولی مؤید مدعا هست.
مطلبی که ما میتوانیم از جمله «مما ستره الله علیه» استفاده کنیم این است که روایات معتبر غیبت را به این صورت بیان کردهاند که بیان عیب مخفی معمولاً باعث ناراحتی شخص غیبت شونده میشود، لذا میتوان گفت که این روایات ظهور در کراهت دارند.
معنای کراهت: عیبی در انسان وجود دارد که از بیان شدنش ناراحت میشود، حال گاهی ناراحتی به خاطر ظهور عیب است که چرا بیانشده؟ این الکراهة من ظهوره است که از اظهار عیب ناراحت میشود. گاهی ناراحتی به خاطر وجود آن عیب است، این الکراهة من وجوده است. این دو با هم منافات ندارند و ممکن است ناراحتی به خاطر هر دو باشد.
با این توضیح میگوییم که به نظر ما مراد از کراهت در بحث غیبت، الکراهة من ظهوره است، خواه کراهت از وجود، باشد یا نباشد. از روایات و کلمات فقها و لغویین نیز کراهت از ظهور عیب استفاده میشود