عنوان
مقوّمات غیبت،مبحث غیبت،مکاسب محرّمه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
نویسنده
تاریخ نشر
1396/12/20
اندازه
16MB
زبان
فارسی
یادداشت
خلاصه جلسه گذشته: بحث در این بود که غیبت و تهمت متفاوت هستند ولی بعضی از علما فرمودهاند که غیبت معنای اعمی دارد و شامل تهمت نیز میشود. برای اثبات این مدّعا به روایاتی استدلال کردهاند که در جلسه قبل به دو روایت اشاره شد.
روایت سوّم: «وفي المجالس عن أبيه، عن علي بن محمد بن قتيبة، عن حمدان بن سليمان، عن نوح بن شعيب، عن محمد بن إسماعيل، عن صالح بن عقبة، عن علقمة بن محمد، عن الصادق جعفر بن محمد عليهماالسلام ـ في حديث ـ أنه قال: فمن لم تره بعينك يرتكب ذنبا، ولم يشهد عليه عندك شاهدان، فهو من أهل العدالة؛ والستر، وشهادته مقبولة، وإن كان في نفسه مذنبا، ومن اغتابه بما فيه فهو خارج عن ولاية الله تعالى ذكره، داخل في ولاية الشيطان؛ ولقد حدثني أبي، عن أبيه، عن آبائه، عليهمالسلام عن رسول الله صلىاللهعليهوآله قال: من اغتاب مؤمنا بما فيه لم يجمع الله بينهما في الجنة أبدا، ومن اغتاب مؤمنا بما ليس فيه فقد انقطعت العصمة بينهما، وكان المغتاب في النار خالدا فيها وبئس المصير».[1]
سند حدیث: علی بن حسین بن بابویه، امامی و ثقه است. علی بن محمد بن قتیبة نیشابوری، اختلافی است اما به نظر ما ظاهرا امامی و ثقه است. حمدان بن سلیمان نیشابوری، امامی و ثقه است. نوح بن شعیب نیشابوری، امامی و ثقه است. محمد بن اسماعیل بن بزیع، امامی و ثقه است. صالح بن عقبة بن قیس اختلافی است اما به نظر ما امامی و ثقه است. علقمة بن محمد حضرمی، ظاهرا امامی است ولی وثاقتش ثابت نشده است. لذا این روایت حسنه است.
اگر با چشم ندیدی که کسی مرتکب گناه شود یعنی ممکن است گوش شما بشنود اما خودتان ندیده باشید و دو شاهد عادل هم بر علیه او شهادت ندهند، آن شخص عادل است و شهادتش قبول میباشد، هرچند در واقع گناهکار باشد؛ و اگر کسی او را به چیزی که در او هست غیبت کند، از ولایت خداوند متعال خارج شده و در ولایت شیطان داخل شده است. بعد حضرت، روایتی را از پیامبر (ص) نقل میکند که فرمود: کسی که مؤمنی را به عیبی که در او وجود دارد غیبت کند، خداوند هرگز بین آن دو نفر را در بهشت جمع نمیکند؛ و کسی که مؤمنی را به عیبی که در او نیست غیبت کند، عصمت بین آن دو از بین رفته و غیبت کننده همیشه در آتش جهنم خواهد بود و چه بد جایگاهی است.
مرحوم امام به ظاهر این روایت استدلال کردهاند که غیبت در مورد تهمت نیز به کار رفته است.[2]
به نظر ما: این استدلال کافی نیست چون اولاً سند این روایت حسنه است و موثّقه نیست؛ بنابراین کفایت نمیکند و ثانیاً به نظر ما معنای روایت این است که انسانی که غیبت میکند گاهی تصورش این است که آن شخص، عیب را دارد با اینکه علم و یقین ندارد؛ حال، در واقع آن شخص یا عیب را دارد و یا ندارد، اگر واقعاً آن عیب را داشته باشد، خداوند بین آن دو را در بهشت جمع نمیکند؛ اما اگر واقعاً آن عیب را نداشته باشد، مغتاب تا ابد در جهنم است. تهمت در جایی است که شخص میداند که آن عیب در او وجود ندارد ولی با این وجود میگوید؛ ولی در اینجا نمیداند و طبق شنیدهها و توهّماتش آن عیب را مطرح میکند. ثالثاً استعمال اعم از حقیقت و مجاز است به قرینه روایات دیگر که در این مورد وارد شده است.
روایت چهارم: «محمد بن يعقوب، عن الحسين بن محمد، عن معلى بن محمد، عن الحسن بن علي الوشاء، عن داود بن سرحان قال: سألت أبا عبدالله عليهالسلام عن الغيبة قال: هو أن تقول لأخيك في دينه مالم يفعل، وتبث عليه أمرا قد ستره الله عليه لم يقم عليه فيه حد».[3]
سند حدیث: محمد بن یعقوب کلینی، امامی و ثقه است. حسین بن محمد بن عامر، امامی و ثقه است. معلّی بن محمّد بصری، اختلافی است اما به نظر ما ظاهراً امامی و ثقه است. حسن بن علی وشّاء، امامی و ثقه است. داود بن سرحان عطار، امامی و ثقه است. لذا این روایت صحیحه است.
از امام صادق (ع) در مورد غیبت سؤال شد و حضرت فرمود: غیبت این است که در مورد برادر دینی کاری که انجام نداده، بگویی و به ضرر او چیزی را پخش کنی که خدا آن را مخفی کرده و حدّی هم در او جاری نشده است.
این روایت مورد استدلال مرحوم امام است.
به نظر ما: اینکه امام (ع) فرمود: «وتبث عليه أمرا قد ستره الله عليه» به این معناست که چیزی را پخش کنی که خدا آن را مخفی کرده، یعنی آن کار را انجام داده و آن عیب در او وجود دارد؛ و این جمله قید و توضیح «مالم يفعل» است که یعنی عیب در او وجود ندارد، پس صدر و ذیل روایت مختلف است، به این مورد اختلاف صدر و ذیل گفته میشود. در حاشیه کافی نیز این مطلب ذکر شده که «وتبث عليه أمرا قد ستره الله عليه» یعنی عیبی که در اختیار شخص نیست مثل عیبهای بدنی که از روی حد به وجود نیامده و اشاره به این است که تا زمانی که حد بر او جاری نشده غیبتش حرام است هرچند عیب مخفی در او وجود داشته باشد و بعد از اجرای حد، عیب مخفی نیست و این معنا مقتضای جمع بین روایاتی است که تصریح دارند به اینکه بین غیبت و تهمت فرق وجود دارد.
مرحوم امام بعد از بیان روایت در مورد ادعای خود میفرماید: بنابر اینکه مراد از صدر روایت این است کار خلاف شرعی به او نسبت داده شود که او انجام نداده است.[4]
به نظر ما: این کلام خلاف ظاهر ذیل روایت است و ذیل روایت قرینه صدر روایت است.