عنوان
مقوّمات غیبت،مبحث غیبت،مکاسب محرّمه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
نویسنده
تاریخ نشر
1396/12/06
اندازه
16MB
زبان
فارسی
یادداشت
خلاصه جلسه گذشته: بحث در تعریف غیبت بود. تعاریفی ذکر شد که در ادامه به تعریف ششم رسیدیم.
تعریف ششم: این تعریف را آیة الله سبحانی بیان نمودهاند: «الغیبة ذکر العیب الذی ستره الله بحیث یکره صاحب العیب ظهوره».[1] غیبت ذکر عیب مخفی شخص است به گونهای که او از اظهار عیب ناراحت میشود. پس هر دو قید را ایشان مطرح کرده یعنی هم باید عیب مستور باشد و هم آشکار شدنش باعث ناراحتی شخص شود.
به نظر ما: این تعریف خوب است فقط این نکته را ندارد که در غیبت، بیان عیب باید پشت سر شخص باشد یا روبرو. اگر بخواهیم تعریف غیبت را کامل بگوییم این میشود که: «أن یذکر خلف الانسان بما یسوؤه باظهار عیبه المستور و إن لم یقصد انتقاصه». در این تعریف چند قید وجود دارد: اوّل آنکه پشت سر شخص باید گفته شود تا غیبت صدق کند و اگر روبروی او گفته شود، هرچند گناه است ولی غیبت محسوب نمیشود. دومین قید، انسان است و مقصود این است که غیبت انسان بما هو انسان جایز نیست؛ هر دین و مذهبی که داشته باشد فرقی نمیکند. قید سوم «بما یسوؤه» است؛ یعنی به چیزی که باعث ناراحتی شخص شود. قید چهارم هم «عیبه المستور» است؛ یعنی در صورتی که عیب مستور نباشد غیبت نیست. قید پنجم «و إن لم یقصد انتقاصه» است؛ یعنی حتّی اگر قصد انتقاص و کوچک کردن شخص را نداشته باشد و فقط برای شوخی و مزاح آن عیب را بیان کند باز هم غیبت، صدق میکند.
شروط تحقق غیبت:
شرط اوّل: قصد انتقاص. در اینکه قصد انتقاص در غیبت، جزء مقومات غیبت است یا نه دو قول وجود دارد: گروهی از علماء نظرشان این است که قصد انتقاص لازم است مثل محقق ثانی[2] و شیخ انصاری[3] و مرحوم امام[4] . قصد انتقاص لازم است به این معنا میباشد که غیبت در جایی حرام است که قصد کوچک کردن و تحقیر شخص وجود داشته باشد.
محقق ثانی در جامع المقاصد میفرماید: «وضابط الغيبة: كل فعل يقصد به هتك عرض المؤمن والتفكه به، أو إضحاك الناس منه. فأما ما كان لغرض صحيح فلا يحرم: كنصيحة المستشير».[5] ضابطه غیبت این است که هر فعلی که با آن ریختن آبروی مؤمن قصد شود و از این آبروریزی لذت برده شود یا خنداندن مردم با از بین بردن آبروی دیگران، قصد شود.
به نظر ما: این تعریف جامع المقاصد هم دارای اشکالاتی است. اشکال اوّل این است که تعبیر به فعل، عرفاً شامل ذکر عیب نمیشود. اشکال دوم این است که عرفاً قصد دخالتی در صدق غیبت ندارد. گاهی قصد تحقیر ندارد ولی عملاً تحقیر میکند در این صورت غیبت اتفاق افتاده و آبروی شخصی را برده است. وقتی عرف بگوید آبروی او را برد، غیبت محقق شده است و در اینجا عرف معیار است.
آیة الله مکارم فرمودهاند: «و فيه إشكال ظاهر بعد ما عرفت من عدم اعتبار قصد الانتقاص في معنى الغيبة، بل القصد حاصل قهرا»[6] . در کلام جامع المقاصد اشکال واضحی وجود دارد. ما «قصد الانتقاص» را شرط نمیکنیم ولی در هر غیبتی به طور طبیعی «قصد الانتقاص» تحقق پیدا میکند.
به نظر ما: این کلام آیت الله مکارم که فرمودند قهراً قصد انتقاص حاصل میشود، صحیح نیست. ممکن است واقعا کسی قصد انتقاص نداشته باشد و فقط برای مزاح و شوخی عیب کسی را بیان کند و بعد هم از او تعریف کند. البته در این صورت هم انتقاص صورت گرفته ولی ممکن است این انتقاص با قصد و یا بدون قصد باشد.
مرحوم شیخ انصاری فرمودهاند: قصد انتقاص در غیبت لازم است یعنی غیبت در جایی است که شخص واقعاً میخواهد دیگری را تحقیر کند. ایشان به روایات و کلمات لغویون اشاره کردهاند و از آنها برداشت کردهاند که قصد انتقاص لازم است.[7]
به نظر ما: از کلمات لغویون اینطور برداشت نمیشود که غیبت کننده در مقام انتقاص باشد؛ چون آنچه در کلمات لغویون مهم بود این بود که شخص غیبت شونده ناراحت شود امّا در مورد قصد انتقاص غیبت کننده، ملازمهای با ناراحت شدن غیبت شونده ندارد. جمله «بما يغمّه لو سمعه»[8] وقتی غیبت را میشنود ناراحت میشود یا جمله «فی غیبته بسوء»[9] پشت سر یک انسان بدگویی شود یا جمله «إذا ذکره بما یکره من العیوب»[10] عیبی را می گوید که ناراحت میشود، همانطور که مشاهده میشود بحث قصد نیست؛ بلکه بحث ناراحت شدن غیبت شونده است.
مرحوم امام فرمودهاند که قصد انتقاص لازم است. «امّا قصد الانتقاص فالظاهر اعتباره فی مفهومها عرفاً. فمن ذکر عیب المریض عند الطبیب لیعالجه من غیر قصد التعییب و الانتقاص لا یقال أنّه اغتابه فی العرف»[11] . در مفهوم غیبت قصد انتقاص وجود دارد. کسی که عیب مریض را نزد طبیب بگوید تا طبیب او را معالجه کند، بدون قصد انتقاص، در عرف به این غیبت گفته نمیشود.
به نظر ما: این مثالی که ایشان ذکر کردهاند هرچند قصد انتقاص وجود ندارد ولی مشکل این است که شخص ناراحت هم نمیشود چون باید این مطالب را برای طبیب بیان کند. انسان باید زبان خودش را حفظ کند و حتی برای شوخی هم آبروی کسی را نبرد. پس قصد انتقاص لازم نیست ولی غالباً قصد انتقاص در غیبت وجود دارد.