عنوان
مقوّمات غیبت،مبحث غیبت،مکاسب محرّمه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
نویسنده
تاریخ نشر
1396/11/09
اندازه
15MB
زبان
فارسی
یادداشت
خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با آموزش دیدن و آموختن غناء بود. عرض کردیم که اگر شخص برای آموختن غناء مرتکب حرامی نشود و قواعد موسیقی را آموزش دهد و نفس غنای محرّم خوانده نشود، اگر هم خوانده میشود در جایی باشد که حلال است مثل اینکه استاد به عروسی رفته و شاگردان هم با او بروند و به ظرایف خواندن استاد گوش دهند، شاگرد هم برای آموزش غناء هدف حلالی دارد، قصد دارد در مجالسی که غناء حلال شده است غناء بخواند؛ در این صورت از قول بزرگانی مثل مرحوم خویی که این آموزش و آموختن غناء حلال بوده و جایز است.
در حقیقت آموزش و آموختن غناء در مواردی که خود غناء حلال است مشکلی نداشته و جایز خواهد بود.
استماع غناء
این بحث هم به نحوی تطبیق مباحث گذشته است؛ یعنی اگر غناء حلال باشد، استماع آن هم حلال خواهد و اگر غناء حرام باشد، استماع آن نیز حرام خواهد بود.
ادلّهای هم در این رابطه بررسی خواهیم کرد.
روایت اوّل: عَنْهُمْ عَنْ سَهْلٍ وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ مُحَمَّدٍ الطَّاطَرِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ بَيْعِ الْجَوَارِي الْمُغَنِّيَاتِ فَقَالَ: «شِرَاؤُهُنَّ وَ بَيْعُهُنَّ حَرَامٌ وَ تَعْلِيمُهُنَّ کفْرٌ وَ اسْتِمَاعُهُنَّ نِفَاقٌ»[1] .
این روایت صحیحه بوده و مورد استدلال برخی از علماء واقع شده است.[2] اما دلالت روایت بر حرمت استماع غناء ضعیف است؛ چرا که در رابطه با خرید و فروش جاریه مغنّیه حکم حرمت را بیان میدارد و در رابطه با تعلیم آنها تعبیر به کفر دارد، ولی در مورد استماع تعبیر "نفاق" را میآورند. این تعبیر در سایر روایات و بیانات معصومین اعمّ از حرمت است؛ یعنی در مواردی هم استعمال شده است که بر کراهت دلالت دارد.
روایت دوّم: محَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِيَادٍ قَالَ: «کنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي إِنِّي أَدْخُلُ کنِيفاً وَ لِي جِيرَانٌ وَ عِنْدَهُمْ جَوَارٍ يَتَغَنَّيْنَ وَ يَضْرِبْنَ بِالْعُودِ فَرُبَّمَا أَطَلْتُ الْجُلُوسَ اسْتِمَاعاً مِنِّي لَهُنَّ. فَقَالَ (ع): «لَا تَفْعَلْ». فَقَالَ الرَّجُلُ: وَ اللَّهِ مَا آتِيهِنَّ إِنَّمَا هُوَ سَمَاعٌ أَسْمَعُهُ بِأُذُنِي فَقَالَ (ع): «لِلَّهِ أَنْتَ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ يَقُولُ: {... إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کلُّ أُولئِک کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً} » فَقَالَ: بَلَى وَ اللَّهِ لَکأَنِّي لَمْ أَسْمَعْ بِهَذِهِ الْآيَةِ مِنْ کتَابِ اللَّهِ مِنْ (عَرَبِيٍّ وَ لَا مِنْ عَجَمِيٍّ لَا جَرَمَ أَنِّي) لَا أَعُودُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ أَنِّي أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فَقَالَ (ع) لَهُ: «قُمْ فَاغْتَسِلْ وَ صَلِّ مَا بَدَا لَک فَإِنَّک کنْتَ مُقِيماً عَلَى أَمْرٍ عَظِيمٍ مَا کانَ أَسْوَأَ حَالَک لَوْ مِتَّ عَلَى ذَلِک احْمَدِ اللَّهَ وَ سَلْهُ التَّوْبَةَ مِنْ کلِّ مَا يَکرَهُ فَإِنَّهُ لَا يَکرَهُ إِلَّا کلَّ قَبِيحٍ وَ الْقَبِيحَ دَعْهُ لِأَهْلِهِ فَإِنَّ لِکلٍّ أَهْلاً».[3]
در این روایت-که صحیحه هم هست- امام نسبت به کسی که به استماع غنای محرّم مینشسته، عتاب میکنند و از او میخواهند تا توبه کند و از خدا طلب بخشش کرده و امر به غسل به او میکنند و برای او آیهای از قرآن میخوانند که دلالت بر بازخواست شنیدههای انسان دارد. مجموع این قرائن دلالت بر حرمت استماع دارد. ولی در پایان روایت حضرت به راوی امر میکنند تا از مکروهات توبه کند. این تعبیر کمی دلالت روایت را مخدوش میکند.
روایت سوّم: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْأَرْمَنِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: «مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کانَ النَّاطِقُ يُؤَدِّي عَنِ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَّ- فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کانَ النَّاطِقُ يُؤَدِّي عَنِ الشَّيْطَانِ فَقَدْ عَبَدَ الشَّيْطَانَ».[4]
این روایت به جهت وجود "احمد بن محمد بن ابراهیم ارمنی" که مهمل است، ضعیف است؛ و دلالتی هم بر حرمت استماع غناء ندارد. بحث در رابطه با گوش سپردن به سخن کسی است که کلام او از شیطان است؛ و ارتباطی به غناء ندارد.
روایت چهارم: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَنْبَسَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «إسْتِمَاعُ اللَّهْوِ وَ الْغِنَاءِ يُنْبِتُ النِّفَاقَ کمَا يُنْبِتُ الْمَاءُ الزَّرْعَ»[5] .
این روایت سند تامّی دارد. ولی دلالت تامّی در حرمت استماع غناء ندارد؛ و اگر این تعبیر را به سایر روایات ضمیمه کنیم، میتوان حرمت استماع را نتیجه گرفت.