عنوان
مقوّمات غیبت،مبحث غیبت،مکاسب محرّمه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
نویسنده
تاریخ نشر
1397/02/15
اندازه
18MB
زبان
فارسی
یادداشت
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در مبحث غیبت بود. به حکم حرمت غیبت رسیدیم که آیا دلایل متقنی بر حرمت غیبت وجود دارد؟ در اینجا به آیاتی استدلال شد که دلالت بر حرمت غیبت میکرد.
دلیل دوّم: روایات
ازجمله روایات: «قال أبو جعفر محمد بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي، الفقيه، نزيل الري مصنف هذا الكتاب رضياللهعنه وأرضاه: روى عن شعيب بن واقد، عن الحسين بن زيد، عن الصادق جعفر ابن محمد، عن أبيه، عن آبائه، عن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليهالسلام قال: نهى رسول الله صلىاللهعليهوآله ... عن الغيبة والاستماع إليها ... وقال: من اغتاب امرء مسلما بطل صومه ونقض وضوؤه وجاء يوم القيامة تفوح من فيه رائحة أنتن من الجيفة يتأذى بها أهل الموقف، فإن مات قبل أن يتوب مات مستحلا لما حرم الله عزوجل ... الا و من سمع فاحشةً فأفشاها فهو کالذی أتاها ... ومن اصطنع إلى أخيه معروفا فامتن به أحبط الله عمله وثبت وزره ولم يشكر له سعيه ...»[1]
رجال حدیث: شعیب بن واقد بصری، مهمل است. حسین بن زید ذو الدمعه، به نظر ما امامی و ثقه است.رسول خدا (ص) از غیبت و گوش دادن به غیبت نهی کرده و فرمود: کسی که غیبت کند، روزه و وضویش باطل میشود؛ (توجیه کردهاند که به این معناست که ثواب روزهاش از بین میرود و وضوی کاملی ندارد) روز قیامت هم وقتی محشور میشود از دهانش بوی بدی میآید که از بوی مردار بدتر است و اهل محشر از بوی دهانش اذیت میشوند. اگر قبل از توبه بمیرد، میمیرد درحالیکه مستحل و حلال شمارنده محرمات است. آگاه باشید کسی از گناهی اطلاع پیدا کند و آن را افشا کند مثل کسی است که آن را انجام داده باشد و کسی که کاری را برای برادر مؤمنش انجام دهد و بر او منّت بگذارد، خدا عملش را حبط میکند و گناهش پخش شده و سعیاش مورد تشکر واقع نمیشود.
با اینکه این روایت ضعیف است اما مورد استدلال بعضی از علما مانند آیتالله مکارم[2] و مرحوم نراقی[3] در مستند و عدّهای دیگر قرارگرفته است.
اینکه بعضی اوقات میگوییم سند روایت ضعیف است به این خاطر است که شما به سند روایات دقّت کنید ولی اینطور نیست که هر روایتی که سندش ضعیف است حجّت نباشد، لذا میبینید که مرحوم نراقی و آیتالله مکارم به این روایات استدلال کردهاند و این به این معناست که روایت را از جهت سند و دلالت قبول کردهاند.
بههرحال به نظر ما استدلال به این روایت صحیح نیست و از این روایت به خاطر ضعف سند میتوان بهعنوان مؤیّد استفاده کرد. این روایت مطابق با قرآن است و حجّت است و مشکلی ندارد جز اینکه بعضی از فقرات آن دارای مشکل است و کسی به آن فقرات عمل نکرده که برای معنا کردن آن نیاز به توجیه داریم مانند «بطل صومه و نقض وضوئه».
روایت دیگر: «قال صلى الله عليه وآله: "الغيبة ان تذكره بما يكره أن يسمع" قيل: يارسول الله وان كان حقا؟ قال: " ان قلت باطلا فذلك البهتان»[4]
غیبت آن است که ذکر کنید شخصی را به چیزی که باعث کراهت و ناراحتی او شود. سؤال شد که حتّی اگر حق گفته شود؟ حضرت فرمود: اگر باطل بگویید که بهتان است.
به نظر ما این روایت هم سند ضعیفی دارد، منتهی چون آیات در این زمینه وجود دارد و حرمت غیبت بهوسیله آیات قرآن مسلّم است، لذا این روایات مؤیّدات خوبی هستند.
روایت دیگر: «عنه، عن أبيه، عن النوفلي، عن السكوني، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال: قال رسول الله صلىاللهعليهوآلهوسلم: الغيبة أسرع في دين الرجل المسلم من الآكلة في جوفه»[5]
رجال حدیث: عنه یعنی از علی بن ابراهیم بن هاشم قمی که امامی و ثقه است. ابراهیم بن هاشم قمی، مورد اختلاف است ولی به نظر ما امامی و ثقه است. حسین بن یزید نوفلی، مورد اختلاف است ولی به نظر ما امامی و ثقه است. اسماعیل بن ابی زیاد سکونی، عامی و ثقه است.از امام صادق (ع) نقل کردهاند که فرمود: پیامبر (ص) میفرماید: غیبت، سریعتر از خوره، دین مسلمان را میخورد.
بعضی از علما به این روایت استدلال کردهاند که به نظر ما استدلال به این روایت صحیح است.
روایت دیگر: «بالإسناد قال: وقال رسول الله صلىاللهعليهوآلهوسلم: الجلوس في المسجد انتظار للصلاة عبادة ما لم يحدث، قيل: يا رسول الله وما يحدث؟ قال: الاغتياب»[6] سند این روایت همان سند روایت قبلی است.
از امام صادق (ع) نقل کردهاند که فرمود: پیامبر (ص) فرمودند: نشستن در مسجد به انتظار نماز، عبادت است تا زمانی که حدثی سر نزند. سؤال شد حدث یعنی چه؟ حضرت فرمودند: غیبت کردن.
بعضی از علما به این روایت استدلال کردهاند و به نظر ما بهمقتضای جمع بین آیات و روایات دیگر، استدلال به این روایت صحیح است. چون تصریح به حرمت ندارد.
روایت دیگر: «عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن بعض أصحابه، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال: من قال في مؤمن ما رأته عيناه وسمعته اذناه فهو من الذين قال الله عزّ وجّل: إن الذين يحبون أن تشيع الفاحشة في الذين آمنوا لهم عذاب أليم»[7]
رجال حدیث: علی بن ابراهیم بن هاشم قمی، امامی و ثقه است. ابراهیم بن هاشم قمی، مورد اختلاف است ولی به نظر ما امامی و ثقه است. ابن ابی عمیر، محمد بن ابی عمیر زیاد است که امامی و ثقه و از اصحاب اجماع است.کسی که در مورد مؤمنی چیزی بگوید که چشمش دیده، یعنی واقعیت دارد؛ و گوشش شنیده، جزء این گروه است که خداوند فرموده: برای کسانی که دوست دارند در مورد مؤمنان فاحشه پخش شود، عذاب دردناکی است.سند این روایت هم صحیح است و دلالتش هم قوی است پس استدلال به این روایت صحیح است.
روایت دیگر: «محمد بن يعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن أبي عبدالله، عن أبيه، عن هارون بن الجهم، عن حفص بن عمير، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال: سئل النبي صلىاللهعليهوآلهوسلم ما كفارة الاغتياب قال: تستغفر الله لمن اغتبته كلما ذكرته»[8]
رجال حدیث: محمد بن یعقوب کلینی، امامی و ثقه است. از عدّهای از اصحاب نقل کرده که عبارتاند از: علی بن ابراهیم بن هاشم قمی، امامی و ثقه است. علی بن محمد بن عبدالله بن اذینه، امامی و ثقه است. احمد بن عبدالله بن امیّه، مورد اختلاف است ولی ظاهراً امامی است. علی بن حسن هاشمی، مورد اختلاف است ولی به نظر میرسد که امامی و ثقه است. احمد بن محمد بن خالد برقی، امامی و ثقه است. محمد بن خالد برقی، امامی و ثقه است. هارون بن جهم، امامی و ثقه است. حفص بن عمیر که در کافی حفص بن عمر ذکر شده و منظور حفص بن عمر شیخ هارون بن جهم است که مهمل است.امام صادق (ع) فرمود که از پیامبر (ص) سؤال شد که کفاره غیبت چیست؟ حضرت فرمودند: کفاره غیبت این است که هر وقت به یاد برادر مؤمنتان افتادید برای او استغفار کنید.
به نظر ما چون سند این روایت ضعیف است، لذا مؤیّد آیات و روایات دیگر است.
روایت دیگر: «عن جابر وأبي سعيد، قالا: قال رسول الله (صلّى الله عليه وآله): «إيّاكم والغيبة، فإنّ الغيبة أشدّ من الزنا، إنّ الرجل يزني ويتوب فيتوب الله عليه، وإنّ صاحب الغيبة لا يغفر له حتى يغفر له صاحبه»»[9]
رجال حدیث: جابر بن عبدالله انصاری، امامی و ثقه است. سعد ابو سعید خدری، مورد اعتماد است.این روایت همان روایت مشهوری است که از پیامبر (ص) نقل شده که فرمود از غیبت بپرهیزید که غیبت از زنا زشتتر است چراکه شخصی که زنا میکند و توبه مینماید و خداوند توبهاش را میپذیرد ولی خدا غیبت کننده را نمیبخشد تا اینکه صاحب غیبت او را ببخشد.
به نظر ما چون این روایت ضعیف است بهعنوان مؤیّد از آن استفاده میکنیم ولی بسیاری از علما مانند مرحوم شیخ به آن استدلال کردهاند و ظاهراً بین قدما این روایت پذیرفته شده است.
معصوم طبق این روایت توضیح دادهاند که با توبه میتوان بخشش خدا را در مورد زنا به دست آورد چون زنا حقالله است، ولی غیبت چون حقالناس است لذا تا زمانی که صاحب حق، نبخشد، خدا نمیبخشد. پس اشد بودن غیبت نسبت به زنا این است که غیبت علاوه بر حقالله، حقالناس هم هست.
اشکال: مرحوم ایروانی در حاشیه مکاسب اشکالی را مطرح کردهاند که ما متوجّه منظور ایشان نشدیم. ایشان میفرماید: ظاهر این است که این روایت بیان اشدیّت غیبت است؛ لذا دلیلی بر اشدیّت در حکم وجود ندارد، از یک جهت غیبت سنگینتر است و از یک جهت زنا سنگینتر است. از این جهت که زنا گناه خیلی بزرگی است ممکن است قابل قیاس با غیبت نباشد اما از این جهت که غیبت با توبه حل نمیشود و باید صاحب غیبت راضی شود، از زنا بالاتر و شدیدتر است. لذا با این روایت نمیتوان گفت که غیبت از کبائر است.[10]
به نظر ما این فرمایش خوب است یعنی تجزیه و تحلیل کرده ولی لزومی ندارد، چون این روایت در بیان اشدیّت است و گناه غیبت بالاتر است چون حقالناس و ظلم در حق مردم از حقّ الله بالاتر است. پس اگر ضعف سند نباشد، دلالت روایت بر اینکه غیبت گناه کبیره است تام و کامل است.
روایت دیگر: «مصباح الشريعة: قال الصادق (عليه السلام): الغيبة حرام على كلّ مسلم ... والغيبة تأكل الحسنات كما تأكل النار الحطب»[11]
این روایت ضعیفه است و مورد استدلال بعضی از فقها قرارگرفته است. البته ما این روایت را بهعنوان مؤیّد قبول میکنیم.
روایت دیگر: «قال البراء خطبنا رسول الله (ص) حتی اسمع العواتق فی بیوتها فقال (ص) یا معاشر من آمن بلسانه و لم یؤمن بقلبه لا تغتابوا المسلمین و لا تتبعوا عوراتهم فإنّه من تتبع عورة أخیه تتبع الله عورته و من تتبع الله عورته یفضحه فی جوف بیته»[12]
براء بن عازب انصاری، مورد اختلاف است و ظاهراً ضعیف است. رسول خدا خطبهای خواند تا اینکه دخترهای مجرد که در خانههایشان بودند، شنیدند و فرمود: ای کسانی که معاشر هستید کسانی که ایمان به زبان آورده ولی ایمان به قلب ندارند، مسلمانان را غیبت نکنید و از اسرار مردم تتبع و جستجو نکنید، هر کس که دنبال آبروی مردم باشد و جاسوسی کند، خدا او را تتبع میکند و در داخل خانهاش، آبرویش میرود.
این روایت نیز مورد استدلال بعضی از فقها قرارگرفته ولی به خاطر ضعف سند به نظر ما از مؤیدات حرمت غیبت است.