عنوان
مقوّمات غیبت، مبحث غیبت، مکاسب محرّمه
پدیدآورسازمانی
مدرسه فقاهت
ناشر
نویسنده
تاریخ نشر
1396/12/14
اندازه
16MB
زبان
فارسی
یادداشت
خلاصه جلسه گذشته: بحث در مقوّمات غیبت بود. یکی از مقوّمات غیبت این است که عیب باشد و آنچه غیبت کننده میگوید، در خارج تحقق داشته باشد.
آیتالله مکارم میفرماید: «اگر محاسن شخصی بیان شود، غیبت نیست، هرچند او ناراحت شود. بله اگر ناراحت و اذیت شود و ناراحتی او هم غیرمتعارف نباشد، از جهت دیگری حرام است».[1]
به نظر ما: این کلام صحیح است. چون در روایاتی که در باب غیبت واردشده و غیبت را تعریف کردهاند عبارت «مما ستره الله علیه» را ذکر نمودهاند، خدا خوبیها را نمیپوشاند بلکه بدیها و عیوب انسان را میپوشاند. ظاهر این عبارت این است که «من العیوب الّتی ستره الله» باشد. در کتب لغت نیز عبارت «من العیوب» و «بسوء» زیاد به چشم میخورد.
دلیل: روایات
روایت اول: «وعن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن العباس بن عامر، عن أبان، عن رجل لا نعلمه إلا يحيى الأزرق قال: قال لي أبوالحسن عليهالسلام: من ذكر رجلا من خلفه بما هو فيه مما عرفه الناس لم يغتبه، ومن ذكره من خلفه بما هو فيه مما لا يعرفه الناس اغتابه، ومن ذكره بما ليس فيه فقد بهته».[2]
رجال حدیث: محمد بن یحیی العطار امامی و ثقه است. احمد بن محمد عیسی الاشعری امامی و ثقه است. عباس بن عامر قصبانی امامی و ثقه است. ابان بن عثمان الاحمر از اصحاب اجماع است. یحیی بن عبدالرحمن الارزق امامی و ثقه است. پس این روایت صحیحه است.
این روایت مورد استناد مرحوم نراقی قرار گرفته است که عیب باید در مغتاب وجود داشته و مستور باشد.[3]
روایت دوم: «قال النبي صلى الله عليه وآله هل تدرون ما الغيبة؟ فقالوا: الله ورسوله أعلم، قال: ذكرك أخاك بما يكره، قيل: أرأيت إن كان في أخي ما أقول؟ قال: إن كان فيه ما تقول فقد اغتبته، وإن لم يكن فيه فقد بهته».[4]
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: آیا میدانید غیبت چیست؟ گفتند خدا و رسول اعلم هستند. حضرت فرمود: اینکه برادرت را به چیزی که اکراه دارد یاد کنی. گفته شد اگر عیب در او باشد چه؟ حضرت فرمود: اگر در او عیب هست، غیبت کردهای و اگر نباشد بهتان زدهای.
در این روایت که مورد استدلال صاحب جواهر و آیتالله سبحانی قرار گرفته که البته به نظر ما این استدلال صحیح نیست چون روایت سند ندارد و ضعیف است و استدلال به این روایت در این جهت که باید آن عیب در شخص موجود باشد را میتوان تأیید کرد ولی استدلال را قبول نداریم.
روایت سوّم: «انّه ذکر عنده صلّی الله علیه و آله رجل فقالوا: ما اعجزه فقال صلّی الله علیه و آله اغتبتم صاحبکم فقالوا: یا رسول الله قلنا ما فیه. قال صلّی الله علیه و آله: إن قلتم ما لیس فیه فقد بهتُّموه».[5]
خدمت پیامبر (ص) عرض کردند که فلانی عاجز و بیچاره شده. پیامبر (ص) فرمود: غیبت دوستتان را کردید. گفتند واقعاً بیچاره شده، حضرت فرمود: اگر چیزی بگویید که در او نباشد به او بهتان زدهاید.
سند این روایت ضعیف است ولی بعضی مانند صاحب جواهر به این روایت استدلال کردهاند. به نظر ما این روایت میتواند مؤیّد باشد برای اینکه عیب باید در مغتاب وجود داشته باشد.
روایت چهارم: «محمد بن الحسن فی المجالس و الاخبار بإسناده الآتی عن ابی ذر عن النبی (ص) فی وصیة له قال «... یا ابا ذر سباب المؤمن فسوق ...» قلت یا رسول الله و ما الغیبة؟ قال (ص): «ذکرک اخاک بما یکره» قلت یا رسول الله فإن کان فیه الذی یذکر به؟ قال: «إعلم أنّک إذا ذکرته بما هو فیه فقد اغتبته و أذا ذکرته بما لیس فیه فقد بهتَّه».[6]
رجال حدیث: این روایت در امالی شیخ طوسی ذکر شده که محمد بن حسن طوسی که امامی و ثقه است از جماعتی که معتبر هستند این روایت را نقل کرده است. «باسناده الآتی» یعنی محمد بن عبدالله ابو المفضّل شیبانی که ضعیف است. رجاء بن یحیی العبرتائی، امامی است اما وثاقتش ثابت نشده است. محمد بن الحسن بن شمّون که واقفی است. عبدالله بن عبدالرحمن الاصمّ ضعیف و غالی است. فضیل بن یسار النهدی امامی و ثقه است و از اصحاب اجماع می باشد. وهب بن عبدالله همدانی الهنائی مهمل است. ابی حرب بن ابی الاسود الدؤلی مهمل است. از پدرش ظالم بن ظالم ابو الاسود الدؤلی وثاقتش ثابت نشده ولی نزد ما ممدوح است.
پیامبر (ص) در وصیتی به ابوذر فرمود: دشنام دادن به مسلمان فسق است. اباذر میپرسد غیبت چیست؟ حضرت میفرماید: چیزی بگویی که برادرت را ناراحت کنی. ابوذر پرسید اگر عیب در او وجود داشته باشد باز هم غیبت است؟ حضرت فرمود: اگر عیب در او باشد غیبت است و اگر نباشد تهمت است.
به نظر ما: این روایت مؤید است و دلالت بر لزوم وجود عیب در مغتاب است ولی سند این روایت ضعیف است.
اشکال: اشکالی که در استدلال به این روایت وجود دارد این است که ماهیت غیبت این است که «ذکرک اخاک بما یکره». ما یکره لازم نیست حتماً عیب باشد، ممکن است غیر از عیب هم باعث ناراحتی شود. اگر ماهیت و تعریف غیبت را این بدانیم لازم نیست عیب در غیبت لحاظ شود. این اشکال را مرحوم امام[7] بیان کردهاند.
جواب: دلیل اینکه ماهیت غیبت را «ذکرک اخاک بما یکره» گرفتهاید چیست؟ اگر دلیل شما روایت باشد که در روایات مطالب دیگری هم آمده مانند «ممّا ستره الله» پس ماهیت غیبت یک چیز نیست و این یک جزء از ماهیت غیبت است. حال میتوان گفت که هر دو مورد با هم غیبت محسوب میشود یعنی غیبت دو مقوّم دارد یکی این است که یکرهه باشد و دیگری «ممّا ستره الله» و ممکن است هر کدام به صورت جداگانه محقّق غیبت است.