اين مقاله به تبيين شماری از اصول روششناختی میپردازد كه فقيه با كاربست هر يک از آنها میتواند به گونهای به درک كرامتمدارتری از آموزههای شريعت دست يابد. زمينهگرايی در برابر نصگرايی، اخلاقگرايی در برابر شكلگرايی فقهی، توجه به گونهشناسی خطابهای شرعی و تعيين قلمروی كه نص يا مسئلۀ شرعی به آن تعلق دارد، توجه به مقصدگرايی و تفكيک احكام امضايی از احكام تأسيسی، و پيامدگرايی و توجه به پيامدهای نامناسب اجتماعی فتوا، بخشی از اين اصول و راهبردهاست. مقاله تلاش میكند با ذكر مثالهايی برای هر مورد، كاربست اصول روششناختی مورد نظر را نشان دهد. همزمان محدوديتهای اين اصول برای دستيابی به هدف انسانیكردن احكام شريعت هم مورد توجه قرار گرفته است.
واژه های کليدی: فقه، اجتهاد، انسانمداری، كرامتمحوری، حقوق بشر.