عنوان
جایگاه «اصل کرامت انسانی» در اجتهاد شیعی
نویسنده
محل نشر
تهران
تاریخ نشر
1396
زبان
فارسی
توضیح
و لقد کرّمنا بنی آدم و حملناهُم فی البرّ و البحر و رزقناهُم من الطّیّبات و فضّلناهُم على کثیر ممّن خلقنا تفضیلا: ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و بر دریا و خشکى سوار کردیم و از چیزهاى خوش و پاکیزه روزى دادیم و بر بسیارى از مخلوقات برتریشان نهادیم. (اسراء، ۷۰) خداوند متعال در آیه شریفه فوق خبر از وجود کرامت بشری میدهد. این آیه از قدیمالایام مورد تفسیر مفسران قرار گرفته و سخن دربارهاش بسیار گفتهاند؛ ولی تاکنون یک سؤال مهم دربارهاش مطرح نشده و اگر شده، به آن توجه نشده است: آیا این آیه شریفه صرفاً خبر از هستی چنین شرافتی برای بشر میدهد و هیچ ارتباطی به احکام شریعت ندارد؟ به دیگرسخن خبردهنده گاه خبر از یک واقعیت خارجی میدهد؛ همانند آنکه گفته شود «کوه دماوند بزرگترین کوههای ایران است». چنین واقعیتی ربطی به قوانین حقوقی ایران ندارد؛ نه حقی برای ایرانیان ایجاد میکند و نه تکلیفی بر عهده آنان میگذارد. آیا خبر از اعطای خدا کرامت و شرافت به بشر همینگونه است؟ یعنی گزاره «بشر دارای کرامت است»، هیچگونه ارتباطی به حقوق و تکالیف انسانها که مجموعه آنها را در شریعت عنوان میدهیم، ندارد؟ پاسخ اینجانب این است که خیر، درست به عکس، «اصل کرامت بشری» از اصولی است که من مایلم آن را مانند «اصل عدالت» از اصول پیشفقهی عنوان دهم. منظورم از «اصول پیشفقهی»، اصولی است که چنین نیستند که در عرض قواعد درونفقهی قرار گیرند، بلکه در فوق و یا به تعبیر دیگر در طول آنها هستند. «قواعد درون فقهی» قواعدی هستند که در عرض یکدیگر قرار دارند و در مقام تعارض و مقابله و رویارویی با یکدیگر، از قواعد اصول فقه برای حل و آشتی دادن آنها بهره میگیریم؛ مثلاً «قاعده تسلیط» و «قاعده لاضرر» وقتی با هم درگیر میشوند، فقیه بررسی میکند که آیا نسبت آنها چه نسبتی است: آیا عام و خاص است؟ یا حاکم و محکوم؟ و به هر حال بر طبق موازین فن اجتهاد وارد عمل میشود و به راه حلی میرسد که چه بسا راه حل و نتیجهای که هر یک از مجتهدان به آن میرسد، با راهحل دیگری و نتیجه او متفاوت باشد.
واژههای کلیدی: کرامت، انسان، فقه، شیعه، اجتهاد