عنوان
بیعت و روش سیاسی حکومت علوی
نویسنده
ناشر
فصلنامه فرهنگ کوثر، بهار ۱۳۸۲، شماره ۵۳، ص.: ۷-۱۴.
تاریخ نشر
۱۳۸۲
توضیح
الف) بیعت با على علیهالسلام
پس از آشفتگى خلافت اسلامى در زمان عثمان و برقرارى نظام طبقاتى جاهلى1 روز به روز بر مشکلات امر افزوده شد تا عثمان کشته شد؛ مردم مدینه، آنهایى که از دست مظالم عمّال و حکّام گذشته به تنگ آمده بودند2 بالاتّفاق از کوچک و بزرگ؛ زن و مرد؛ پیر و جوان؛ عرب و غیرعرب، به در خانه على علیهالسلام هجوم آوردند و یکصدا اعلام کردند یگانه شخصیّت لایق خلافت اسلامى، اوست و او باید خلافت را بپذیرد.3 به قدرى اصرار و ازدحام و اظهار رضایت کردند که خودش مىفرماید: «چیزى نمانده بود فرزندانم زیر دست و پاى مردم پامال شوند...»:
«وَ بَسَطْتُمْ یَدِى فَکَفَفْتُها، وَ مَدَدْتُموها فَقَبَضْتُها، ثُمَّ تَداکَکْتُمْ عَلَىَّ تَداکَّ الاْءِبِلِ الْهِیمِ عَلى حِیاضِها یَوْمَ وِرْدِها، حَتَّى انْقَطَعَتِ النَّعْلُ، وَ سَقَطَ الرِّداءُ، وَ وُطِئَ الضَّعیفُ، وَ بَلَغَ مِنْ سُرورِ النّاسِ بِبَیْعَتِهِمْ اِیّاىَ اَنِ ابْتَهَجَ بِهَا الصَّغیرُ، وَ هَدَجَ اِلَیْهَا الْکَبیرُ، وَ تَحامَلَ نَحْوَها الْعَلیلُ، وَ حَسَرَتْ اِلَیْها الْکِعابُ.4؛ شما دست خود را براى بیعت باز مىکردید و من به عکس، به علامت امتناع از قبول، دست خود را مىبستم. ولع و تشنگى نشان دادید مانند شتران تشنه که به آب مىرسند. ازدحام به قدرى بود که کفشها از پاها و رداها از دوشها افتاد. ضعفا، پامال شدند. مردم مدینه و کسانى که حاضر به بیعت بودند آنقدر اظهار خوشحالى و بهجت کردند تا آنجا که کودکان به پیروى از بزرگان غرق در شادى بودند. پیران شکسته و سالخورده با کمال ضعف و ناتوانى آمدند که بیعت کنند. بیماران با مشقّت فراوان از بستر بیمارى به خاطر بیعت حرکت کردند و آمدند. حتّى زنان و دختران براى بیعت کردن سر از پا نمىشناختند