بخش اول مقاله به معناشناسی واژه فقه از جهت لغوی و اصطلاحی و نیز تعریف سیاست می پردازد. سپس، با توجه به هویت اعتباری علوم، توافقات اولیه برای تعریف فقه بررسی شده است. مهم ترین توافق در این بخش این است که فقه را برای دین مدار کردن زندگی باید تعریف کرد و محدود به فقه حقوق و قوانین نشد. پس از آن با نگاه انتقادی به تعاریف موجود، تعریف خود را از فقه و فقه سیاسی ارایه می شود. ضرورت فقه سیاسی را از دو رویکرد می توان بررسی کرد؛ نخست با تعمیم ضرورت دین مداری در کل زندگی بشری؛ دوم با اثبات قابلیت ارزش-سنجی اخلاقی هنجارهای سیاسی. در این مقاله رویکرد دوم انتخاب شده است.
واژههای کلیدی: فقه، فقه سیاسی، دین مداری، عمل سیاسی.