عنوان
حاکمیت اراده در فقه امامیه، نظام رومی ژرمنی و حقوق ایران؛ درآمدی مبنایی فلسفی
نویسنده
ناشر
فصلنامه پژوهشنامه حقوق اسلامی، بهار و تابستان 1394، شماره 41، ص.: 125-150.
تاریخ نشر
1394
توضیح
اصل حاکمیت اراده در نظام رومی- ژرمنی مدرن به معنای مبنا بودن ارادة انسان (طرفین تعهد) در مشروعیت تعهدات و عقود است، این تنها و تنها ارادة طرفین است که اصل عقد را ایجاد و مشروع مینماید و اگر قیدی هست این قید نیز امری قانونی است که برآمده از حاکمیت اراده در سطح ملی و عمومی است، قانون بروز اراده در سطح عمومی و تعهد بروز اراده در سطح خصوصی است. این نگاه ریشه در تلقی انسان بهمثابه سوژه دارد که در فلسفة دکارت آغاز و در سوبژکتیویسم کانت به اوج خود رسیده است. کانت انسان را بهمثابه موجودی عاقل، مختار، دارای اراده و البته دلیر در بهکارگیری عقل خود بنیاد و مستقل خویش معرفی میکند، لیبرالیسم حقوقی انسان آزاد را واضع حقوق و ارادة مستقل او را مکفی در ایجاد تعهد میداند، این نگاه منجر به شکلگریزی، اصالت رضا، عدم حق دولت در دخالت در روابط طرفین، اراده بهعنوان مهمترین عنصر تعهدات و... میگردد.
اما در فقه امامیه عقد امری شرعی است که شارع آن را ایجاد نموده (مستقیم یا از طریق حجیت بخشی به سیرة عقلاء) و حجیت از سوی خداوند است زیرا او مالک حقیقی است و هم او باید اذن در تصرف در اموال و شیوة آن را به مکلفین ابلاغ نماید. این نگاه منجر به نوعی شکلگرایی، اصالت نظر شارع و توقیفی دیدن عقود میگردد.
مشکل اصلی حقوق ایران آن است که قصد نموده این دو رویکرد متفاوت را با هم جمع نماید و لذا در قانون مدنی دو دسته مواد متعارض پدید آمده است. ادعای این مقاله آن است که اصل حاکمیت اراده به معنای دقیق و اصطلاحی آن با رویکرد فقهی سازگاری ندارد و قانون ایران یا باید به تمامی اصل آزادی اراده را بپذیرد و یا به رویکرد توقیفی بودن عقود (به معنای وسیع آن) روی آورد و از سردرگمی و وضع مواد متعارض اجتناب نماید.
واژه های کلیدی: حاکمیت اراده، اصل آزادی قراردادی، لیبرالیسم حقوقی، توقیفی بودن عقود، مادة 10ق.م، مادة 957ق.م.