عنوان
دین و اقتصاد
نویسنده
ناشر
فصلنامه اقتصاد اسلامی، زمستان ۱۳۸۱، شماره ۸، ص.: ۳۷-۶۰.
تاریخ نشر
۱۳۸۱
توضیح
مطالعه نظامهای اقتصادی نشان میدهد که شناخت درست آنها بر شناخت دقیق مبانی فکری و فلسفی شکلدهنده آنها متوقف است، و مهمترین موضوع تأثیرگذار بر اهداف، اصول و چارچوبهای نظامهای اقتصادی، نگرش مکاتب گوناگون به بحث دین و قلمرو آن است. نظریهپردازان سوسیالیسم با اعتقاد به فلسفه ماتریالیسم، خدا و دین را انکار کردهاند؛ در نتیجه، در طراحی نظام اقتصادی، جایگاهی برای آموزههای الاهی قائل نیستند. نظریهپردازان اقتصاد سرمایهداری با اعتقاد به فلسفه دئیسم، نقش خداوند را در خالقیت او منحصر کرده، آموزههای پیامبران را به حوزه اخلاق و معنویت مربوط دانستند؛ در نتیجه، آنان نیز در طراحی نظام سرمایهداری، نقشی برای دین و تعالیم الاهی قائل نشدند. اندیشهوران مسلمان در مواجهه با پرسش رابطه دین و اقتصاد، به چهار گروه تقسیم میشوند: گروه نخست، آموزههای دینی را در آشنایی انسانها با خدا و آخرت منحصر دانسته، پرداختن خدا و پیامبر به آموزههای دنیایی را کاری لغو و دور از شأن میدانند. گروه دوم، هدف اصلی دین را تبیین سعادت آخرتی انسان دانسته، معتقدند: دنیا به آن اندازه که به کار سعادت آخرتی مربوط میشود، مورد توجه دین است. این دو گروه، در طراحی نظامهای اجتماعی، از جمله اقتصاد، عقل و دانش بشری را کافی، و خود را از آموزههای انبیا بینیاز میدانند. گروه سوم، هدف دین را سعادت دنیا و آخرت انسانها برشمرده، و به تبع آن، تعالیم پیامبران را شامل دنیا و آخرت هر دو میدانند و معتقدند: در طراحی نظام اقتصادی، باید اهداف، اصول و چارچوبهای اساسی را با توجه به آموزههای دینی تعریف کرد، و سرانجام، گروه چهارم، دین را متکفل پاسخگویی هر حرکت اجتماعی و اقتصادی دانسته، در هر طرح و برنامهای دنبال آیه و حدیث میگردند. در این مقاله، با نقد و بررسی دیدگاههای اندیشهوران مسلمان، رابطه منطقی دین با نظامهای اجتماعی بهویژه اقتصاد را تبیین کرده، نشان میدهیم که دیدگاه سوم، دیدگاهی حق و قابل قبول است.