اقدامات درمانی که توسط پزشک صورت میگیرد، در واقع نوعی تصرف در نفس دیگری است که جواز مشروعیت این نوع مداخله متوقف بر وجود شرایطی است که قانونگذار در موارد مختلف قانونی و شرعی متعرض آن شده است. چنانچه طبیب صلاحیت و مهارت علمی و عملی لازم را نداشته باشد یا با وجود مهارت بدون اذن و اجازه بیمار یا ولی تلف گردد، ضامن خواهد بود. افرادی که قائل به عدم ضمان پزشک هستند، چنین استدلال او اقدام کند و اتفاقا موجب کرده اند که تمسک به اصل برائت با وجود دلیل اشتغال ذمه بلاوجه است؛ زیرا در این مورد اصل جاری نمیشود به علاوه اذن ،بیمار اذن در معالجه و درمان است نه در تلف گروهی معتقدند اخذ برائت قبل از معالجه و به وجود آمدن موجب ضمان»، در واقع اسقاط حق قبل از ثبوت آن بوده، از مصادیق اسقاط «مالم یجب» است. همچنین ضرورت طبابت در جامعه برای نادیده گرفتن قاعده عدم اسقاط حق قبل از ثبوت آن کافی است.
واژه های کلیدی: ضمان، اذن، اجازه، اسقاط، طبیب، بیمار.