فمینیسم
فصلنامه حوزه، پاییز ۱۳۸۲، شماره ۱۱۹، ص.: ۱۰۲-۲۴۷.
۱۳۸۲ش.
فمینیسم در غرب
معناى فمینیسم (Feminism): واژه فمینیسم, نخستین بار در سال 1837 میلادى وارد زبان فرانسه شد. بنابراین, این واژه در اصل فرانسوى است و ریشه آن Feminine به معناى ماده, زنانه, مؤنث و نیز Female به معناى جنس ماده, مؤنث و زن است. براى واژه فمینیسم, در زبان فارسى, برابرهاى گوناگونى پیشنهاد شده است: زن گرایى, زنانه نگرى, زن سالارى, زن ورى, زن محورى, زن مدارى, نهضت زنان, جانبدارى از حقوق زنان, عقیده به برابرى زن و مرد و…
اما فمینیسم در اصطلاح: درباره معناى اصطلاحى آراى اهل نظر, دچار پراکندى است.
زمانى که براى نخستین بار این واژه به دایره واژگان فرانسه وارد شد, فرهنگ لغت (رُبر) (Robert) در تعریف آن نوشت:
(فمینیسم یعنى آیینى که طرفدار گسترش حقوق و نقش زن در جامعه است.)
بسیارى, فمینیسم را یک جنبش اجتماعى زنان دانسته اند, اما فمینیسم, هم ایدئولوژى است و هم جنبش اجتماعى. ایدئولوژى است, چون تأکید بر ارزش مساوى زنان, با مردان دارد و دست رد مى زند بر سینه ایدئولوژیهاى جنسیّت گرا و پست شمار زنان. فمینیسم, جنبش اجتماعى است, چون تلاش سازمان یافته اى است براى دگرگون کردن نظامهاى اجتماعى که به فرمانبرى زنان از مردان, تأکید مى ورزند و به آن ادامه مى دهند.
خانم ربکا وست (Rebecca West) که خود از سردمداران فمینیسم است (1913) مى گوید:
(من خودم هیچ گاه نتوانسته ام بفهمم فمینیسم یعنى چه و فقط مى دانم هر وقت احساساتى را بیان مى کنم که مرا از آدمى شل و ول یا یک روسپى متمایز مى کند, به من مى گویند فمینیست.)
بازیابی پسورد
پسورد شما به ایمیل شما ارسال خواهد شد