عنوان
قاعده فقهی مصلحت در قوانین و مقررات فرزندخواندگی و کودکان بیسرپرست
نویسنده
ناشر
فصلنامه آموزههای فقه مدنی، تابستان 1402، شماره 27، ص.: 137-164.
تاریخ نشر
1402
توضیح
فقه اسلامی نسبت به کودکان بیسرپرست یا بدسرپرست بیتفاوت نبوده و تصدی امور آنان را به عنوان واجبی کفایی بر عهده اقربای اطفال، حاکم و مسلمانان گذارده و از تسری احکام مترتب بر رابطه طبیعی والدین و فرزندان به فرزندخوانده نهی نموده است و چالشهای آن در قوانین مربوطه در کشورهای اسلامی بیاثر نبوده است. باید دید که راه برونرفت از این مشکل در فقه اسلامی چیست؟ این مقاله با استفاده از مطالعات کتابخانهای و به شیوه توصیفی ـ تحلیلی تدوین شده و با تمسک به قاعده فقهی مصلحت، ضمن نقادی قوانین موضوعه ایران، این چالش را واکاوی و راهکارها را بیان نموده است. یافتههای این مقاله به استناد مبانی قرآنی و روایی، پذیرش مشروط و محدود فرزندخواندگی در فقه اسلامی با استفاده از عنصر مصلحت به عنوان پشتوانه احکام شرعی و فلسفه جعل احکام در تمام تصمیماتی است که ولیّ او اعم از حاکم یا پدرخوانده اتخاذ میکند. همچنین حفظ نسب حقیقی کودک، لزوم انفاق و حضانت در راستای حفظ حیات او و حفظ حقوق مالی کودک (ارث) و رعایت محرمیت شرعی در خانواده نیز مورد تأکید قرار گرفته و در موارد متعدد با هدف رشد و تعالی کودکان بدسرپرست علاوه بر کودکان بیسرپرست، اخذ تصمیم منوط به رعایت مصلحت گردیده است.
رده بندی کنگره: قاعده مصلحت، کودکان بیسرپرست، فرزندخواندگی، فرزند حقیقی، ولایت