قراردادهای اداری از منظر فقه مذاهب اسلامی
فصلنامه فقه مقارن، پاییز و زمستان ۱۳۹۶، شماره ۱۰، ص.: ۱۷-۵۳.
۱۳۹۶ش.
امروزه دولت بهمنظور ایفای وظایف خود در عرصههای گوناگون مبادرت به انعقاد قراردادهایی با اشخاص حقوق خصوصی مینماید. از آنجا که هدف حکومت از بستن چنین قراردادهایی تأمین منافع عمومی است، لذا شرایط خاصی را میطلبد که در توافقهای مرسوم در میان افراد عادی معمول نیست. برابری طرفین عقد در حقوق و امتیازات بهعنوان یک اصل مسلم در حقوق خصوصی پذیرفته شده است، اما بهرهگیری از قدرت عمومی در قراردادهای دولتی ایجاب میکند که کفه ترازو به طرف دولت سنگینی کند. شرطهای استثنائی همچون فسخ یکجانبه قرارداد یا تغییر قیمتها برحسب صلاحدید اداره، این پرسش را با خود به همراه دارد که آیا چنین توافقاتی مهر تأییدی از جانب فقه مذاهب اسلامی میگیرند؟ برخلاف تلقی رایج که قراردادهای اداری را محصول دنیای مدرن میدانند، فقهای فریقین بهویژه اهلسنت از قدیم با مفهوم قراردادهای اداری ناآشنا نبوده و در لابهلای کتب خود به این موضوع اشاره کردهند. با ظهور دولت رفاه و پررنگ شدن نقش دولت در زندگی مردم، اهمیت قراردادهای اداری بیش از پیش نمایان گشته است چرا که بدون آن امکان خدمت دولت به شهروندان میسر نیست. حکومت اسلامی از ابتدای تأسیس خود در مدینه و بعد از آن در زمان خلفای راشدین برای پیشبرد امور نیازمند یک چارچوب حقوقی رسمی بود. سنت نبوی و جانشینان آن در مواجهه با مسائلی که دولت اسلامی از راه توافق با اتباع خود آن حل و فصل میکرد، منبع ارزشمندی در این راستا است. ارزیابی هر قراردادی با قواعد کلی صحت هر عقد، موضوعی میباشد که نباید از کنار آن بهسادگی گذشت.
واژههای کلیدی: قراردادهای اداری، دولت رفاه، شروط استثنائی، قدرت عمومی، سنت نبوی، خلفای راشدین، اصول کلی معاملات.
بازیابی پسورد
پسورد شما به ایمیل شما ارسال خواهد شد