عنوان
مرگ مغزی از منظر فقه شیعه و طب جدید
نویسنده
ناشر
مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران، خرداد 1393، شماره 113، ص.: 222-233.
تاریخ نشر
1393
توضیح
سابقه و هدف : تشخیص قطعی مرگ انسان در اکثر مواردکه قلب و مغز در اثر کهولت سن یا حوادث کشنده، به طور کاملا واضح ازکارباز می ایستند، چندان مشکل نیست . اما گاهی علی رغم وجود نشانه های م رگ، تشخیص قطعی چندان آسان نیست . مرگ مغزی نمونه بارز این موارد است . لذا این مس أله مورد بحث بین فقها و پزشکان است . فواید این بحث در مسایل بسی ار زیادی از جمله اجازه یا عدم اجازه اتانازی بیمار، قطع و پیوند اعضا، جواز دفن، و ... آشکار می شود . هدف ما در این مقاله بررسی و مقایسه نظرات پزشکان و فقها شیعه در این مسأله است. مواد و رو ش ها: در پژوهش مروری جهت جمع آوری اطلاعات علاوه بر مراجعه به منابع اسلا می (قرآن و حدیث ) و کتب و مقالات تدوین شده تا سال 92 ، به پایگاه های مختلف اطلاع رسانی از قبیل: مراجعه ،Blackwell, Noormags, Oxford, IranMedex, Euthanasia.com, Hawzeh.net elm.ac.ir, ISI, Islamonline شد و پس ازجمع آوری و تجزیه و اطلاعات مقالات نتیجه گیری شد. یعنی جدایی کامل روح از « توفی » یافته ها: دانش پزشکی مرگ مغزی را پایان زندگی انسان تلقی می کند. اما قرآن بدن را مرگ قطعی می داند. استنتاج: اصولاً نگاه پزشکی و فقه در این مسأله یکسان و قابل مقایسه نیستند . زیرا پزشک با نگاه به حیات پایدار (مستقر) پیشین بیمار، برگشت به آن را درحالت مرگ مغزی محال می داند، لذا حکم به قطعیت موت می کند . اما فقیه با نگاه به احکام و مسایل پسین (پس از اطمینان از خروج کامل روح از بدن )، مرگ مغزی را یقین آور تلقی نمی کند . در نتیجه اجرای احکام فقهی و حقوقی میت را تا حصول یقین به خروج کامل روح ازبدن، جایز نمی داند.
واژه های کلیدی: مرگ مغزی، اتانازی، مرگ مشتبه و قطعی، داخلی.