عنوان
مفهومشناسی واژه «حکم» در فقه سیاسی
نویسنده
اصطلاحنامه
حکم | حکم اولی | حکم ثانوی | حکم حکومتی (Act of state) | حکم قضایی | حکومت (Government) | ولایت (Velayat)
ناشر
فصلنامه حکومت اسلامی، تابستان 1390، شماره 60، ص.: 103-130.
تاریخ نشر
1390
توضیح
«حکم» در لغت بهمعنای استحکام، اتقان و نفوذناپذیری میباشد؛ اما آنچه در بسیاری از کتب لغت، مرادف با «حکم» ذکر گردیده (و ما بعداً به آنها اشاره خواهیم کرد)، لازمة آن است؛ نه معنای آن. حکم در اصطلاح فقه و اصول بر خطاب شرعی واثر آن (مانند وجوب و حرمت)، فتوا، داوری قضایی و دستورهای ولایی و حکومتی اطلاق میگردد. «حکومت» نیز که با واژة حکم همریشه اس ،ت در فقه به معنای ارش و در اصول به نظارت یک دلیل بر دلیل دیگر در توسعه و تضییق گفته می شود که همان حکومت عرفی یا توفیق عرفی در کلام محقق خراسانی میباشد. همچنین این واژه در اصطلاح سیاسی به هیأت حاکمه، اطلاق میگردد. «ولایت» در لغت عبارت است از کیفیت قرارگیری دو یا چند چیز کنار هم، به گونهای که چیزی میانشان فاصله نشود. لازمة چنین حالتی، قرب است. این واژه در اصطلاح فقهی به معنای سرپرستی میباشد؛ مانند ولایت. «حکم» اقسامی دارد. از جمله معروفترین اقسام «حکم» عبارتند از: حکم ولایی و حکومتی (حکمی که از جایگاه ولایت و حکومت به انگیزة مـدیریت اجتمـاعی و بـر اساس مصلحت و ضرورت صادر میگردد)، حکـم قضـایی (تطبیـق قـوانین و اصـول موضوعه بر موارد و ابراز آن در رأی قاضی) و حکم اولی و ثانوی (حکم عنوان ذاتـی وغیر ذاتی هر موضوع .)
واژه های کلیدی: حکم، حکومت، ولایت، حکم ولایی و حکومتی، حکم قضایی، حکم اولی و ثانوی.