عنوان
نقش علوم بشری در اجتهاد
نویسنده
ناشر
فصلنامه نقد و نظر، زمستان ۱۳۷۴، شماره ۵، ص.: ۱۰۰-۱۲۵.
تاریخ نشر
۱۳۷۴
توضیح
"یکی از مطالبی که در این بحثها باید مدنظر داشت, تفکیک دو مسأله از همدیگر است: یکی اینکه آیا معارف بیرون دینی همچون فلسفه, علوم انسانی, علوم تجربی و تاریخ با اجتهاد فقهی ارتباطی کلی یا غیرکلی دارند یا نه؟ مسأله دیگر این است که سر کاوش و دلیل لزوم فحص در فقه چیست؟ این دو مسأله با هم تلازمی ندارند: ممکن است رابطه علوم با فقه قطعی نباشد, ولی در عین حال فحص از آن علوم لازم باشد. در این تردیدی نیست که می توانیم آرای فقیهان را از منظری معرفت شناسانه بنگریم; سخن در این است که آیا معلوماتی که از این نگاه حاصل می شود, می تواند هیچ توصیه ای دربر داشته باشد یا نه؟ اشکال ما این بود که صرف نگاه معرفت شناسانه, هیچگاه ثابت نمی کند که مثلا فلسفه علم در فقه موثر است تا از آن نتیجه شود که هر فقیهی باید تحصیل فلسفه علم هم بکند. بنابراین در مورد بحث ارتباط اجتهاد با معارف بیرون دینی, حتی اگر بپذیریم که رجوع به تاریخ فقه بشکلی که لودن در مورد تاریخ اندیشه مطرح کرده, لازم است, این به هیچ وجه به معنای این نیست که صرف نظاره گری و تماشاگری معرفت شناسانه به اقوال و نظریات عالمان کافی است, بلکه در هرحال محتاج قضاوتهای فیلسوفانه و معیاری هستیم. در مورد سؤال دوم نکته مهم دیگری هم قابل طرح است: حتی اگر اتفاق عالمان را در این گونه مسائل کارساز بدانیم ولذا کاوشهای تاریخی در مورد آرای اصولیان و فقیهان را مهم تلقی کنیم, در این شکی نیست که در مورد (رابطه استنباط حکم با معارف بیرونی) تقریبا همه فقها و عالمان دینی متفق اند که روش اثبات یا نفی این ارتباط, روش تاریخی نیست."