عنوان
بررسی تحول مفهوم امور حسبیه در فقه سیاسی شیعه
نویسنده
استادراهنما
منصور میراحمدی
استادمشاور
محمدجواد ارسطا
محل نشر
قم
تاریخ نشر
۱۳۹۱
مقطع تحصیلی
کارشناسی ارشد
مشخصات ظاهری
ر، ۱۹۱ ص.
زبان
فارسی
توضیح
نوشتهی حاضر در پی بررسی چیستی مفهوم امور حسبیه و سیر تحول این مفهوم در فقه سیاسی شیعه است. بدین منظور نگارنده در فصلی پس از تبین مفاهیمی همچون فقه، فقه سیاسی و امور حسبیه (از منظر فقهای شیعی و سنی) با تقسیم بندی ادوار فقه شیعه به بررسی آرا و نظرات برخی از فقهای برجسته و تاثیرگذار در هر دوره پرداخته است. از آنجا که در تالیفات اکثر فقها بابی به عنوان حسبه وجود ندارد، نویسنده تلاش کرده از طریق یافتن مصادیق امور حسبیه و گفتار پراکندهی فقها در مورد حسبه، در حد بضاعت خویش، نگاه فقیه مد نظر در خصوص مفهوم مورد بحث را نشان دهد. «امور حسبیه» به امور فردی و اجتماعی اطلاق میشود که نظام و اداره امور زندگی فرد و جامعه و سامان اجتماعی از هر نظر به آن بستگی دارد، و اگر این امور تعطیل شود، زندگی فردی و در مراتب بعدی حیات اجتماعی فلج شده و رفته رفته رو به اضمحلال و نابودی مینهد. امور حسبیه بر سه عنصر اصلی عدم رضایت شارع مقدس به ترک و اهمال در آن امور؛ نداشتن متولی قهری و عدم توقف بر ترافع قضائی و رجوع به دادگاه امور استوار است. امور حسبیه نقش مهمی در تنظیم مناسبات فردی و اجتماعی اجتماع مسلمانان ایفاء میکند به گونهای که حوزههای فردی خرد، همچون احوال شخصیه و اجتماعی کلان، مثل حکومت و تدبیر امور گستردهی اجتماعی را میتواند در برگیرد. نظریه حسبه در سیر تحول خود از حالت بساطت و اجمال به وضعیت پیچیدگی و تفصیل تغییر وضعیت داده است، به این صورت که در عصر آل بویه و ایلخانیان در مرحله نظری بوده است و در عصر صفویه در سطح عملی و حوزه سیاست داخلی نقش آفرینی کرده است. در دوره قاجاریه امور حسبیه علاوه بر سطح داخلی در حوزه سیاست خارجی نیز موثر بوده است. و در عصر پهلوی و جمهوری اسلامی در حوزه اصل حکومت ایفای نقش کرده است.این پژوهش در پی پاسخ به این سوال اصلی است که: مفهوم امور حسبیه در فقه سیاسی شیعه دچار چه تحولاتی شده است؟ این تحول در چه زمینهها و اموری بوده و چه تأثیری بر فقه سیاسی شیعه گذاشته است؟
واژههای کلیدی: فقه، فقه سیاسی، فقه سیاسی شیعه، امور حسبیه، ولایت، ولایت فقیه.