عنوان
بررسی جرم شناختی مجازات های سالب حیثیت و پیامد های آن با تاکید بر مفهوم بدنامی(فایل منبع موجود نیست)
نویسنده
استادراهنما
سیامک جعفرزاده
استادمشاور
سیدمهدی قریشی
محل نشر
ارومیه
تاریخ نشر
1397
مقطع تحصیلی
کارشناسی ارشد
زبان
فارسی
توضیح
سرافکندگی و از دست دادن حیثیت، خود یکی از پیامدهای اجرای مجازات به درجه های گوناگون است. لیکن رسوا کردن محکوم علیه و آبروی اورا نزد عام و خاص ریختن کیفر خاصی است که همواره در تکمیل مجازات اصلی اعتبار اجتماعی بزهکار را تهدید می کند(اردبیلی، محمدعلی، حقوق جزای عمومی، جلدسوم، صفحه 106). مجازات های سالب حیثیت یا بدنام کننده دسته ای از مجازات ها را در بر می گیرد، که با اعمال آن ها محکوم علیه به عنوان فردی خطاکار توسط دولت به جامعه شناسانده می شود. این دسته از مجازات ها مواردی چون انتشار حکم محکومیت در رسانه ها را که همان شکل معاصر تشهیر فقهی است، در بر می گیرد. مسئله ای که بخش اصلی پژوهش پیش رو را تشکیل خواهد داد، بررسی بدنامی که در نتیجه اجرای این مجازات ها بوجود می آید، بوده و در مطالعه حاضر بر آنیم تا این موضوع را که اجرای مجازات های سالب حیثیت و بدنامی ناشی از آن ها چگونه ممکن است بر بزهکار تاثیر فردی و اجتماعی داشته باشد بررسی کنیم. اجرای این مجازات به چند طریق در قوانین کیفری پیش بینی شده است، که تاثیر آن بی ارتباط با چگونگی اجرای آن نیست. از جمله مزایای اجرای چنین مجازات هایی می توان به نقش موثر اجرای آن ها در حصول هدف ارعاب عام از اعمال مجازات اشاره کرد. همچنین در باره معایب این مجازات ها نیز با توجه به ویژگی بدنام کننده بودن ، عمده دلایل مخالفان اجرای مجازات های سالب حیثیت یا بدنام کننده در میان نظریات طرفداران رویکرد جرم شناختی برچسب زنی پیدا است. نویسندگان برچسب زنی صرف ورود فرد به دستگاه عدالت کیفری را دارای اثر بدنامی برای وی می دانند. به نظر این اندیشمندان، با توجه به این که فرد در برداشت خود نسبت به خویشتن ( خودانگاره) از تصوری که دیگران نسبت به وی دارند، تاثیر می پذیرد، بدنامی می تواند به پذیرفتن برچسب مجرم توسط فردی که به عنوان بزهکار معرفی می شود بیانجامد. به عقیده این نظریه پردازان ، در نتیجه تغییر خودانگاره ، فرد با پذیرفتن نقش مجرم ، مطابق با هنجارهای مجرمانه رفتار می کند. در نگاه نظریه پردازان برچسب زنی بدنامی صرفا دارای اثر منفی بوده و تنها ممکن است به این منجر گردد که فرد بزهکار، خودپنداره مجرمانه را بپذیرد و مطابق با هنجارهای مجرمانه رفتار کند. این در حالی است که در میان آثار نویسندگان برچسب زنی، تبیینی برای اصلاح شدن مجرمانی که با وجود تحمل کیفر و بدنامی ناشی از آن ، دیگر مرتکب جرم نشده و به زندگی عادی اجتماعی و هنجارهای پذیرفته شده آن باز می گردند، ارائه نشده است. در مقابل با نگاه در آموزه های فقهی شریعت اسلام، در مورد مجازات تشهیر که مصداق بارز مجازات های سالب حیثیت است، روشن می گردد که در نگاه شارع بدنامی می تواند دارای اثر مثبت و فردی بر اصلاح بزهکار باشد. در حقوق اسلامی انسان به ماهو انسان دارای کرامت انسانی است. ولیکن دامنه کرامت را خود انتخاب می کند. در مواردی با ارتکاب اعمالی چون قتل عمد و تهاجم، کرامت جسم خود را از زائل می سازد و گاهی نیز ممکن است با ارتکاب محرماتی چون شهادت زور، کرامت خود نسبت به آبروی خویش را از میان برد. با تشریع مواردی چون توبه و عفو که از اسباب ساقط کننده مجازات ها هستند، به بزهکار این فرصت داده خواهد شد که برای عدم ارتکاب دوباره جرم ، تصمیم شخصی بگیرد و نزد جامعه نیز به عنوان کسی که تصمیم بر عدم ارتکاب دوباره جرم گرفته است شناخته شود. از سوی دیگر نیز در میان آراء و نظرات نظریه پردازان عدالت ترمیمی، بدنامی به عنوان واقعیتی غیرقابل انکار در جوامع مختلف شناخته شده است و در میان برنامه هایی که توسط این رویکرد ارائه شده است، برای تغییر نگرش افراد جامعه محلی، نسبت به فرد بزهکار جایگاهی موثر در نظر گرفته شده است. برای مثال می توان به برنامه شرمساری بازدارنده اشاره کرد که نحوه اعمال این برنامه و همچنین مراحل آن، اهمیت و نقش فعال افراد جامعه محلی در بازاجتماعی شدن بزهکار را نشان می دهد. در رابطه با مشروعیت اعمال این مجازات ها باید گفت که برخی از رویکرد های جرم شناختی، اجرای مجازات های سالب حیثیت را مغایر با موازین حقوق بشری دانسته و بر این باورند که اجرای چنین ضمانت اجراهای کیفری به تکرار جرم می انجامد. پرسش اصلی که در پایان نامه پیش رو در پی یافتن پاسخی برای آن هستیم ، این است که باتوجه به یافته های دانش جرم شناسی آیا ممکن است مجازات های سالب حیثیت آثاری داشته باشند که به شرمساری و اصلاح بزهکار منجر گردد یا خیر؟ و در صورتی که چنین اثری برای این دسته از مجازات ها در نظر گرفتیم ، ساز و کار مناسب برای بهره مندی بهتر از اجرای مجازات های بدنام کننده به گونه ای که در راستای اصول حاکم بر مجازات ها از جمله اصل فردی کردن مجازات و اصل تناسب میان جرم و مجازات باشد، چیست؟ به نظر می رسد در این راستا پژوهش در میان آراء و نظرات مختلف جرم شناختی عدالت ترمیمی علی الخصوص رویکرد شرم بازدارنده می تواند کارگشا باشد. چرا که مفهوم شرمساری جایگاه ویژه ای در میان برنامه های ترمیمی داشته و در باور طرفداران رویکرد شرم بازدارنده ، شرمسار شدن بزهکار، می تواند به عنوان واکنشی بازاجتماعی کننده عمل کرده و موجب بازگشت بزهکار به زندگی اجتماعی به منزله فردی سالم، سازنده و موثر و همچنین پذیرفتن آن فرد همچون عضوی از جامعه گردد. واضح است که شرم و شرمساری مفاهیمی مرتبط با آبرو و نیک نامی بوده و بر روی آن تاثیر می گذارند. بنابر این این که شرم و شرمساری چگونه می تواند برروی فردی که مرتکب بزه شده است تاثیری فرد و شخصی داشته باشد، اهمیت ویژه ای در راه بررسی این دسته از مجازات ها خواهد داشت. در بخشی از پژوهش پیش رو به این موضوع خواهیم پرداخت که از نظر فقهی و همچنین موازین حقوق بشری ، دستگاه عدالت کیفری صلاحیت اعمال مجازات های سالب حیثیت ، یعنی مجازات هایی که در آن ها مجرم به عنوان فردی خلاف کار به جامعه معرفی می گردد را دارد یا خیر؟ و در صورتی که پاسخ رابرای این پرسش مثبت یافتیم ، این موضوع را مدنظر قرا...
واژههای کلیدی: بدنامی، تشهیر، مجازات خوار کننده، شرمساری