عنوان
بررسی نقش قواعد فقهی در نظام تربیتی (فایل منبع موجود نیست)
نویسنده
اصطلاحنامه
آموزش و پرورش (Education) | تربیت (Upbringing) | تعلیم و تربیت | فقه تربیتی | قواعد فقهی | نظام تربیتی
استادراهنما
محبوبه تصویری
محل نشر
گنبد کاووس
تاریخ نشر
1397
مقطع تحصیلی
کارشناسی ارشد
زبان
فارسی
توضیح
بشر تنها با تعلیم و تربیت، آدم تواند شد و آدمی چیزی جز آنچه تربیت از او میسازد نیست (شکوهی، 1368، 61). تعلیم و تربیت دو مفهوم اساسی در نظام تربیتی میباشند. تربیت عبارت است از به فعلیت درآوردن استعدادهای درونی و ذاتی موجودات جاندار و تعلیم عبارت است از یاد دادن (رضاجو، 1381، 52). مسئله تربیت در کشورهای توسعه یافته دارای اهمیت زیادی است و پژوهشگران این کشورها، کتابها و پژوهشهای سودمندی را در این زمینه ارائه دادهاند. اما در کشور ما آنگونه که شایسته میباشد به این مسئله حیاتی توجه نشده است. البته با وجود دسترسی به ترجمه آثار نویسندگان غربی در این مورد، استفاده از این تحقیقات در این مسأله حساس درکشوری که آیین و احکام اسلامی حاکم برآن است شایسته نیست، زیرا هر مکتبی بنابر جهانبینی که دارد، نظام تربیتی خاصی را ارائه میدهد. نظام تربیتی غرب تنها از دیدگاه جسمانی و زندگی دنیوی به تربیت افراد میپردازد و رنگ دینی ندارد. اما نظام تربیتی که مورد تأیید و قبول اسلام واقع میشود نظامی است که علاوه بر پرداختن به تربیت افراد برای زندگی دنیوی، از سعادت نفسانی و زندگی اخروی او غافل نشود. علاوه بر این دین اسلام، دینی است که برای تمام زمینههای زندگی بشر برنامهای جامع ارائه داده است. بنابراین با توجه به نقش مهم و غیرقابل انکاری که مسأله تعلیم و تربیت بر زندگی فردی و جمعی بشر داشته و دارد و سعادت افراد تا حد زیادی وابسته به آن است، دین اسلام نمیتواند خالی از التفات به این مسأله سرنوشتساز باشد. تحلیل نظام تربیتی و استقرار آن به شکل مطلوب و مقبول آیین اسلام مستلزم بررسی تمام منابع اسلامی در این جایگاه است که از این میان، آنچه در این نگاره مورد توجه و بررسی نگارنده قرار میگیرد، تحلیل و تبیین قواعد فقهی تاثیرگذار بر نظام تربیتی است. قواعد فقهی فرمولهای بسیار کلی هستند که منشأ استنباط قوانین محدودتری میشوند و به یک مورد ویژه اختصاص ندارند، بلکه مبنای قوانین مختلف و متعدد قرار میگیرند (محقق داماد،1380، 21). قواعد فقه به عنوان دانشی که ماهیت دینی و اسلامی دارد با تربیت به عنوان فرآیندی که میتواند اسلامی باشد، دارای تاثیر و تاثراتی هستند که نتایج آنها در جهتدهی نظام تربیتی آشکار میگردد. به طور عمده می توان روشهای تربیت اسلامی را به دو بخش روشهای مستقیم و روشهای غیرمستقیم تقسیم کرد؛ قواعد فقه، که به وسیله فقهای اسلام به ویژه عالم تشیع شکل گرفته و به صورت یک ذخیره علمی درآمده، اکثرا دارای مبنای عقلایی و دامنههای وسیع و کاربردیاند که قابلیت استخراج روشهای غیرمستقیم تربیتی را دارا میباشند. قواعد فقهی میتواند سبک زندگی را تغییر دهد و به کمک نظام تربیتی بیاید و بسیاری از مشکلات آن را حل کند. به طور مثال میتوان از تاثیرات فراوانی که دو قاعده لاحرج و لاضرر بر نظام تربیتی و سیستم آموزش و پرورش دارند یاد کرد؛ از آنجا که حیثیت و کرامت انسانی از مهمترین سرمایههای معنوی افراد به شمار میرود، هر ضرر روانی و خدشهای که به کرامت انسان لطمه زند، با قاعده لاضرر منافات داشته، به حکم این قاعده محکوم است و بنابر همین قاعده است که قانون تنبیه بدنی دانش آموزان را ممنوع اعلام کرده است. همچنین بنابر قاعده لاحرج میتوان به نفی هرگونه تکلیفی که دربردارنده حرج و شدت و سختی برای متربی است حکم کرد. با وجود دامنه وسیع و پرکاربرد قواعد فقه و مستعد بودن آنها برای بهبود بخشیدن به عرصههای متفاوت زندگی هنوز آنگونه که باید به این قواعد توجه و اهتمام نشان داده نشده است و متاسفانه مورد غفلت فقها و اندیشمندان قرار گرفتهاند. ما در این پژوهش، قواعد فقهی تاثیرگذار بر نظام تربیتی را شناسایی کرده و کیفیت تاثیر آنها بر این نظام را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
واژههای کلیدی: قواعد فقهی، تربیت، نظام تربیتی، فقه تربیتی