تاثیر پیشرفت علوم پزشکی در رفع موجبات فسخ نکاح
عباسعلی صالحی
قم
1394
کارشناسی ارشد
20 ص.
فارسی
عقد نکاح از مهمترین عقود و مبنای تشکیل خانواده است. عقد نکاح از عقود لازم است و هیچ یک از طرفین حق فسخ آن را ندارند. اما در مواردی قانونگذار به تبع فقه امامیه به طرفین این اجازه را داده که عقد را فسخ کند. فسخ نکاح امری استثنایی و خلاف اصل است و موجبات آن محدود به موارد مصرح در قانون مدنی است. یکی از اسباب ایجاد حق فسخ برای طرفین، عیوبی است که حین عقد در طرف مقابل وجود داشته است. به همین جهت در اولین اقدام به بررسی عیوب موجد حق فسخ برای طرفین پرداخته شد و تعریف و احکام هر یک ارائه گردید.سپس در مطالعه مبانی حق فسخ در نکاح قواعد لاحرج، لاضرر و تدلیس طرح گردید. در مطالعه این قواعد ملاحظه میگردد از دیدگاه قانونگذار وجود عسر و حرج را از اسباب موجه جهت تقاضای طلاق از سوی زوجین دانسته است و در نهایت همراستا با فقهای امامیه باید ریشه حق فسخ در نتیجه وجود عیب در هر یک از طرفین را در قاعده لاضرر دانست.در ادامه بررسی عیوب طرفین حین عقد نکاح ملاحظه میگردد پیشرفتهای علم پزشکی از دو جهت در این خصوص تاثیرگذار است. اول این که بسیاری از عیوب مصرح در زمان صدور روایات و تدوین قانون مدنی قابل درمان نبودند اما در حال حاضر قابلیت درمان دارند و دوم پیدایش عیوب و بیماریهایی است که در گذشته وجود نداشته یا شناخته نشده بودند. در بررسی مساله اول به نظر میرسد در صورت وجود عیب و بیماری قابل درمان در هر یک از طرفین حین عقد، طرف مقابل تا قبل از درمان همچنان حق فسخ عقد را خواهد داشت اما پس از درمان این حق ساقط میشود. در خصوص عیوب نوظهور غیرقابل درمان نیز به نظر میرسد موجبات فسخ نکاح استثناء و خلاف اصل است و نمیتوان حق فسخ را به این عیوب تسری داد و باید بقای عقد را استصحاب کرد و به اصل لزوم تمسک نمود.
واژههای کلیدی: فسخ، عیوب زن، عیوب مرد، بیماری های نو ظهور، قاعده لاضرر، عقد نکاح، فسخ ازدواج، علوم پزشکی، طلاق، عیب ها
بازیابی پسورد
پسورد شما به ایمیل شما ارسال خواهد شد