امروزه کاربرد نظریهی تفکیک قوا در ساختار رژیمهای سیاسی امری بدیهی و ضروری است. این اصل به عنوان موثرترین شیوه در جلوگیری از تمرکز قدرت و استبداد حاکمیت شناخته میشود. تاثیر تفکیک قوا در عملکرد رژیمهای مبتنی بر حاکمیت مردم به اندازهای است که اجرای دموکراسی بدون توجه به بنیانهای تفکیک قوا امکانپذیر نیست. اهمیت این مساله در حقوق اساسی و علوم سیاسی در این است که کشورهای استبدادی و مطلقه نیز از نظر شکلی این نظریه را پذیرفتهاند حتی اگر در عرصههای عمل آن را اجرا نکنند. در این نوشتار عقاید متفکرانی که در خصوص این موضوع طرح نظر کردهاند و تحولات تاریخیای که اجرای عملی این اصل را فراهم کردند، مورد بررسی و مداقه خواهد بود تا دلایل توجهات فراوان به این نظریه در پهنهی تاریخ مشخص گردد. هدف این تحقیق ریشهیابی از مفاهیم اساسی نظریه تفکیک و حاکمیت سیاسی است که با استفاده از روش کتابخانهای و مطالعه نظرات متفکران انجام میپذیرد.
واژههای کلیدی: تفکیک قوا، مبانی نظری، تحولات تاریخی ، دولت، تفکیک قوا، تکامل تاریخی، دولت، دیکتاتوری، حاکمیت، مسائل نظری