عنوان
جایگاه مشارکت سیاسی درحکومت اسلامی
نویسنده
استادراهنما
فرهنگ رجائی
محل نشر
تهران
تاریخ نشر
۱۳۷۳
مقطع تحصیلی
کارشناسی ارشد
مشخصات ظاهری
۲۰ ص.
زبان
فارسی
توضیح
این سئوال که ایا درجهان معاصر اسلام قادربه پاسخگوئی نیازهای بشری می باشد سئوال جدیدی نیست . اماپاسخ به ان ازنظرگاههای مختلف قابل تامل است گروهی براساس معتقدات مذهبی خود که باید اسلام به عنوان کاملترین دین پاسخگوئی همه نیازهای انسان باشد. هرگونه چون وچرائی را دراین زمینه ممنوع دانسته وعقیده دارند که لازمه انسان مسلمان ومعتقد به خداوند این است که درمقابل گفته ها وبرنامه های اوسر تسلیم فرودآورده ودین را تنها راه چاره زندگی ومشکلات خود دانسته وهمه نیازهای خودرا از مکتب اسلام تامین نماید بدون شک برای ما که مسلمان هستیم واصول ومبانی آن را پذیرفتهایم این پاسخ قانع کننده است ودرهر موردی که عقل مانتوانست فلسفه وحکمت احکام دین را درک نماید توقف می کنیم وبا تعبد اقناع می شویم اماگروهی نه چندان کم درجامعه اسلامی وجود دارند که ضمن ارج نهادن به باورهای دینی برانند که نقاط مبهم را درمسائل دینی کشف نمایند وتاانجاکه ممکن است به اقناع عقلی دست یابند برای اینان پرسش ازچگونگی تطبیق دین بانیازهای انسان وسازوکارهای پاسخگوئی به خواسته او یک سئوال ممنوع نیست بلکه سراغازی است برتحقیق وتبیین نقاط ناشناخته دین نگارنده براین باوراست که فرهنگ علمی ائمه شیعه فرهنگی انعطاف پذیر بوده وشاگردان انان بدون هیچ دغدغه ای هرانچه برصفحه ذهنشان می گذشت می پرسیدند وقانع می شدند وکسی رابه جرم تحقیق وگره گشائی ازمشکلات فکری محکوم به کفر نمی کردند. این سنت نیک باید دوباره زنده شودواهل فضل وتحقیق بدون واهمه وترس هرنقطه ای راکه مبهم می بینند باطرح روشن صورت مسئله درپی برطرف نمودن ابهام برایند وشجاعانه هرنتیجه ای که داده اعلام کنند از به کاربردن کلمات مبهم وقابل تفسیر اجتناب نمایند. جسارت بیان وافشای یافته های خود درداشته باشند وجمود و تحجر نسبت به انچه دست یافتهاند نداشته باشند وبافرهنگ تکفیر که لازمه فضای الوده به ترس وجهل جامعه است مقابله نمایند. به واقع روشنفکر باشند ودرپی روشنگری ازشمع وجودشان برای شکوفائی استعدادهای جامعه بهره بگیرند. پیام اصلی رساله حاضر درراستای ایفای این رسالت اجتماعی است وتلاش می کند درپاسخ به سئولا پیشین به دور ازفضای اجتماعی وفکری نویسنده یکی از مسائل کلیدی درحوزه سیسای یعنی مشارکت سیاسی دراسلام راتبیین نماید. دررابطه با مقوله مشارکت سیاسی دراسلام ویا روشن تر دربرداشت حکومت اسلامی تحقیقات فراوانی به ویژه دردهه اخیر صورت گرفته است ودربرخی ازاین تحقیقات سعی شده است نوعی خاص ازدموکراسی برای نظام سیاسی اسلام تعریف شود وباین پیش فرض که دموکراسی یک واقعیت مطلوب درجامعه سیاسی است درپی تبیین جایگاهی برای ان درحکومت اسلامی برامده اند. دربرخی ازنوشته ها نیزبدون تعریف دقیق ازمفاهیم کاربردی مشارکت سیاسی در دو حوزه تفکر غرب واسلام تلاش شده است برای مردم نقش سازنده ای درحکومت اسلامی تبیین نمایند. بدون اینکه تعریف شود نقش سازنده چیست وبه عنوان مثال ایا مردم فقط وظیفه دارند اطاعت نمایند یامخالفت باحکومت وعملکردهای ان نیز می توانداز وظائف مردم درشرایط خاص باشند. رساله حاضر بدون این که تلاش های عالمانه محققین را درموضوع موردبحث نادیده بگیرد ویاکوچک شمارد وبه دودلیل معتقد است هنوزجای بحث فراوان درموضوع مشارکت سیاسی درحکومت اسلامی وجود دارد. -1 درگفتارها وتحقیقات مدون شده مبانی نظری مشارکت سیاسی دراسلام کمتر مطرح شده است وهمه بااین فرض صورت گرفته است که باید مردم درحکومت اسلامی دارای نقش باشند. وبه دنبال این فرض درجستجوی کمیت وکیفیت نقش مردم برامده اند درحالیکه دراین رساله سعی شده است ابتدا تئوری مشارکت سیاسی دراسلام تبیین گردد وانگاه برمبنای تئوری ارائه شده نظریه نهائی اثبات شود. -2 برای دست یابی به جایگاه مشارکت سیاسی درنظام سیاسی اسلام ازمطالعه مقایسه ای بین دیدگاه اسلام ولیبرالیسم درباره انسان ورفتار اوبهره گرفته شده است . درحالیکه درسایر تالیفات وتحقیقات انجام شده پیرامون مشارکت سیاسی دراسلام چنین مقایسه ای صورت نگرفته ویابه اشاره ازان گذشته اند.