عنوان
حکم حفظ کشورهای اسلامی در حالت تزاحم با اطاعت از حاکم
نویسنده
اصطلاحنامه
جنبش ها و قیام ها (Insurgency) | حاکم ظالم | حاکم کافر | قیام علیه حاکم | ممالک اسلامی | یاری حاکم
استادراهنما
سیدحسین ساجد
استادمشاور
عید عبیری
محل نشر
قم
تاریخ نشر
1401
مقطع تحصیلی
دکتری
مشخصات ظاهری
20 ص.
زبان
فارسی
توضیح
اسلام در شبه جزیره عربستان، که گروهی از قبایل بادیه نشین بود، با تأسیس دولتی پدید آمد که بر همه قوانین حاکم بود. رهبری جامعه بشری و رساندن آن به اوج یکپارچگی و ترقی، از نظر دینی و سیاسی، بر خلاف سکولاریسم که خواهان جدایی دین از سیاست است. داشتن یک دولت ارزشمند ضروری بود. از این نظر سبحان به پیامبرش امر کرد که امت را رهبری کند و از سوی دیگر امت را از ترس درگیری به اطاعت از امام خود فرمان داد. چون فلسفه تحمیل امام امر مهمی است، دین برپا نمی شود و امور ملت بدون آن درست نمی شود. یکی از مهمترین این کارها حفظ کیان اسلام است. در مقابل سکولاریسم است که خواهان جدایی دین از سیاست است. و این در زمانی آمد که پیام اسلام برای هدایت جامعه بشری و رساندن آن به قله یکپارچگی و ترقی با تثبیت رویکرد الهی در واقعیت زندگی رسید. و ارزشهای اسلامی را با زندگی به واقعیتی پویا تبدیل کنند. الگوبرداری از ملت و به دوش کشیدن بار پیام و رهبری نمونه بشریت در ادراکات و نگرش ها و مناسباتش تا راه یکپارچه ادامه یابد و انسان ها از یگانگی زبان و بنای الهی در الهی پیروی کنند. از این جهت، خدای متعال به پیامبرش دستور داد که امت را به حکم حق تعالی هدایت کند، و از سوی دیگر، امت را از ترس گرفتار شدن در درگیری، تفرقه و هلاکت، به اطاعت از امام خود امر کرد. این را بیش از یکی از علما بیان کردهاند، زیرا فلسفه تحمیل امام از امور مهمی است و بدون آن دین اقامه نمیشود و امور ملت درست نمیشود. یکی از مهمترین این وظایف حفظ کیان اسلام است که به نوبه خود به عنوان متولی سایر وظایف عمل می کند. همین طور جهاد که بیان ایثار یا پول است، فلسفه اوست: اگر مسلمانان با کفار مقابله کنند; چه برای شروع و چه برای دفاع اگر کشورهای اسلامی منشأ هجوم دشمنان شوند. اگر موضوع بین وجوب اطاعت از حاکم مسلمان ظالم و حفظ موجودیت باشد، باید حفظ موجودیت بر وجوب اطاعت ترجیح داده شود. و اما اهل سنت، اگر چه بگویند قیام بر حاکم ظالم حرام است، ولی مقید است که اختیار او به گونه ای نباشد که مستلزم مطالعه اسلام و از بین بردن آثار باستانی باشد. از این رو، اگر شر قیام از سود آن بیشتر باشد، قیام بر حاکم ظالم آن چیزی نیست که خداوند متعال دستور داده است; چنان که احکام امر و نهی در صورت وجود ملائکه منفعت و منکر وجود ندارد و خروج با آنچه در آن مفاسد بزرگ است ارتباطی به موضوع ندارد. و اما حاکم مسلمان عادل، وقتی خودش حافظ اسلام و مصالح کشورهای اسلامی است، تا زمانی که برای حفظ کیان اسلام و یا حفظ کیان اسلام به راه حلی نیاز نداشته باشد، با هم رقابت نمی کنند. برعکس، به اختلاف مقدمات; البته حاکم مسلمان عادل از جستجو خارج است. فقها ضمن نهی مطلق از هرگونه همکاری با حاکم ظالم در جهاد ابتدایی، جز این که در جهاد دفاعی در صورتی که جنگ با آنان و با هدف دفاع از کیان اسلام و جامعه اسلامی باشد، آن را مجاز می دانند. برای حفظ خون و پول مسلمانان؛ نه به خاطر دفاع از حاکم ستمگر. و همه اینها به دلیل الزام به پرداخت ضرر اول به جامعه مسلمین است. ثانیاً، لزوم حفظ کیان اسلام از خطر خطر. و اما اهل سنت، و اگر گفتند قیام با شمشیر بر اهل ظلم و ستم حرام است، تا زمانی که ظلم آنها به حد کفر نرسد، اما گروهی دیگر می گویند حلال است. قیام علیه حاکم مسلمان ظالم. یا واجب است، هر چند فاسق، ظالم و ظالم به اسلامش باشد. و این از عبارات و نصوص ایشان مشهود است که نهی از قیام بر حاکم ظالم و فاسق منحصر به این است که اختیار او با احکام اسلام منافات نداشته باشد به طوری که مطالعه اسلام و نابودی آثار باستانی را ایجاب کند. اگر شر خروج از منفعت آن بیشتر باشد، این امر آن چیزی نیست که خداوند دستور داده است; چنان که احکام امر و نهی در صورت وجود فرشته مصالح و منکر وجود ندارد و ترک آنچه از منکر بزرگ در آن است، ربطی به موضوع ندارد. این برای حاکم مسلمان ظالم است. و اما حاکم کافر وقتی اسلام آمد یکی از اهداف پیام والای خود را ایجاد امنیت و آشتی بین مردم قرار داد و حکومت را بر اساس مساوات و عدم تجاوز و بی عدالتی برقرار کرد. اگر اسلام دستور جهاد داده است; این امر با هدف گسترش و کنترل جهان و یا ترویج تعالیم اسلامی از طریق زیر سلطه و محو ادیان دیگر نبود. بلکه برپایی زندگی نوین مبتنی بر آزادی محض و دفع ظلم و تجاوز و فتنه زدایی و حفظ کرامت ربوده شده انسانی و ارزش های اخلاقی و انسانی پس از آن است. حفظ کیان اسلام و رسیدگی به مصالح کشورهای اسلامی و حفظ وظایف مسلمین بر اطاعت از حاکم کافر ارجحیت دارد. از این رو، اصل در روابط مسلمانان با دیگران بر اساس متون قرآنی و روایی و آنچه فقهای مسلمان فتوا داده اند، مصالحه و صلح و نهی از تجاوز و تجاوز به جان و ناموس و مالی است. جنگ و مقاومت در آن زمان، امری ضروری است که قانون دفاع مشروع اسلام و مسلمین حکم کرده است. اما این به معنای زمین گذاشتن اسلحه و عدم آمادگی نیست، بلکه وظیفه این است که تجهیزات را آماده کنید، مرزها و پیوندها را برای رضای خدا بسیج کنید، آمادگی کامل داشته باشید و دائماً از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید. در سراسر کشورهای مسلمان همچنین این منافاتی با اصل صلح و امنیت ندارد. زیرا هدف از تدارک، ارضای شهوت جنگ و خواسته های مادی نیست، بلکه هدف، ایجاد رعب و وحشت در دشمن است تا او دست خود را از تجاوزات خود بردارد، که این اصل در حقوق بین الملل به نظریه معروف است. صلح مسلحانه همچنین بیداری اسلامی به عنوان یک پدیده اجتماعی در نتیجه آگاهی جامعه دینی و احیای جمعی با هدف دفاع از اسلام، ارزش ها و نمادهای آن در زمانی که در معرض خطر تجاوز و تجاوز قرار گرفت، پدید آمد. رژیم ها و حکومت های کافر یا حمله کافران به کشورهای مسلمان و تلاش آنها برای کنترل آنها و محافظت از مسلمانان ضعیف از ظلم و ستم که جان و ناموس و پول در معرض خطر را تهدید می کند.
واژههای کلیدی: حاکم ظالم، حاکم کافر، ممالک اسلامی، یاری حاکم، قیام علیه حاکم