عنوان
رهیافت های اقتصاد نهادگرا برای اقتصاد اسلامی
نویسنده
استادراهنما
علیرضا پورفرج
استادمشاور
زهرا کریمی موغاری
محل نشر
مازندران
ناشر
تاریخ نشر
۱۳۹۸
مقطع تحصیلی
دکتری
مشخصات ظاهری
۱۵۶ ص.
زبان
فارسی
توضیح
هدف: مقایسه تطبیقی ادبیات نئوکلاسیکی و نهادی در حوزه اقتصادخرد با تاکید بر اهمیت و نقش «تصمیمگیری نهادی» و اهمیت «کاهش هزینههای مبادله» در اقتصاد و بررسی و ارایه توضیح تحلیلی در خصوص چگونگی تجانس و اهمیت ادبیات اقتصاد نهادی برای ساخت قسمت ترکیبی اقتصاد اسلامی. روششناسی پژوهش: این پژوهش تحلیلی و توصیفی بوده و با جمع آوری اطلاعات نظری و مطالعه منابع کتابخانه ای انجام شده است(غیر تجربی و فاقد داده و فرضیه های قابل آزمون تجربی). یافتهها: نحوه تصمیم گیری تمام انسان ها (مسلمان و غیر مسلمان) ترکیبی از رفتار نهادی و بهینه سازی بوده و این «ترکیبی بودن» زمینه «عصب شناختی» دارد. بهینه ساز بودن و نفع طلبی تمام انسان ها و از جمله انسان مسلمان در معنای عام آن امری غیر قابل مناقشه است اما این بهینه سازی فارغ از «محتوای» آن(شامل معنویات باشد یا نباشد) از نظر عصب شناختی، «شکل و صورت» ترکیبی خاصی دارد و سهم «قواعد و جوابهای از قبل معلوم»(انباشته و نهادینه شده در سیستم عصب شناختی افراد) در این ترکیب بسیار برجسته است. در واقع آن چیزی که بهینه سازی نامیده می شود را اگر در زیر میکروسکوپ عصب شناختی و در ابعادی بسیار خُردتر ببینیم، مشاهده خواهد شد که هر بهینه سازی، خود متشکل از بلوک های بسیار کوچکِ در کنار هم قرار گرفته ای است که ماهیتی از جنس قواعد دارند. این بلوک های عصب بنیانِ قاعده محور، ماهیتی «انباشتی» و تکاملی دارند و به دلیل وجود «جریان» های گاه به گاه بهینه سازی، مدام در معرض تغییر و تحول ناشی از این بهینه سازی هستند. توجه به این بخش نهادی تصمیم گیری و مشخصه ها و دلالت های آن، برای ادبیات اقتصاد اسلامی ضروری خواهد بود. علاوه بر این با توجه به اهمیت هزینه های مبادله و نهادسازی ها برای کاهش این هزینه ها و از طرف دیگر با توجه به نقش و اثر گذاری گسترده فقه و اخلاق اسلامی در این نهادسازی ها و همچنین پررنگ بودن مباحث مربوط به این نهادسازی ها در سنت اسلامی(در مقایسه با عدم اشتراک سنت اسلامی با ادبیات ریاضی محور نئوکلاسیکی)، توجه به ادبیات نهادی در این خصوص نیز برای اقتصاد اسلامی ضروری خواهد بود. البته در خصوص توجه بیشتر ادبیات اقتصاد اسلامی به ادبیات نهادی با مشکلات و چالش های جدی روبرو هستیم. در انتهای رساله این چالش ها و همچنین برخی از عناوین و زمینه های مصداقی ارتباط بین ادبیات نهادی و اقتصاداسلامی بررسی شده و در خصوص یکی از مصادیق یعنی قاعده نهادی تحریم ربا بحث تفضیلی داشته ایم. نتیجهگیری: با توجه به اهمیت و تجانس ادیات اقتصاد نهادی برای ساخت قسمت ترکیبی اقتصاد اسلامی لازم است تا در برنامهریزی درسی رشته های اقتصاد و اقتصاد اسلامی در کنار آموزش اقتصادنئوکلاسیک توجه ویژهای به ادبیات اقتصاد نهادی صورت پذیرد. چارچوب مقدماتی ارایه شده در این پژوهش می تواند برای طراحی مجدد برنامه های آموزشی و پژوهشی اقتصاد اسلامی بسیار مفید باشد. در این چارچوب تحلیلی از اقتصاد اسلامی، بهینه سازی ریاضی محور نئوکلاسیکی امری «مهم اما داده شده» در نظر گرفته می شود(عدم نفی بهینه سازی) و بحث اصلی در خصوص نهادها و اثرگذاری آموزه های دینی در این خصوص خواهد بود. این شیوه تحلیل، معکوس روش تحلیل در رویکرد نئوکلاسیکی است که در آن نهادها (و از جمله نهادهای برخاسته از دین) اموری مهم اما داده شده در نظر گرفته می شوند و بحث اصلی در خصوص بهینه سازی مقید و روابط قیمت-مقدار مستخرج از مدل حاصل از این بهینه سازی است. تحلیل های ارایه شده در این پژوهش در خصوص قاعده نهادی تحریم ربا نیز می تواند نوع نگاه به مساله را با تغییر اساسی مواجه سازد و راه حل های کاربردی متفاوتی در پی داشته باشد.
واژههای کلیدی: اقتصاد اسلامی، اقتصاد نهادی، اقتصاد عصب شناختی و رفتاری، تصمیم گیری نهادی، هزینه مبادله، ربا.