عنوان
نقش عرف از دیدگاه جامعه شناسی حقوقی و حقوق تطبیقی
نویسنده
استادراهنما
نجادعلی الماسی
استادمشاور
حمید بهرامی | اسدالله امامی
محل نشر
تهران
تاریخ نشر
۱۳۷۴
مقطع تحصیلی
کارشناسی ارشد
مشخصات ظاهری
۲۰ ص.
زبان
فارسی
توضیح
این رساله در سه فصل نوشته شده است . فصل اول با عنوان نقش عرف در حقوق، حاوی کلیاتی در مورد عرف و مفاهیم مربوط به آن است . این فصل در سه گفتار به رشته تحریر درآمده است و گفتار اول را به سیر تاریخی اهمیت عرف و نقش آن در ادوار مختلف تاریخی اختصاص دادهایم که از جوامع ابتدائی شروع شده، تا جوامع فعلی و مدرن خاتمه مییابد و این بحث تاریخی از اهمیت خاصی برخوردار است چرا که تجربیات گذشتگان را یکجا، در اختیار ما مینهد. در گفتار دوم از این فصل، مفاهیمی را در ارتباط با عرف تعریف آن مورد تجزیه و تحلیل قرار دادهایم که از جمله آنها بررسی ارکان عرف و تفاوت عرف با عادت ، سنت ، معمول محل، مد و ... و نیز شروط تحقق عرف میباشد و در خاتمه این گفتار نمونههائی از کاربردهای عملی عرف را بیان نمودهایم. گفتار سوم این بحث به بررسی نقش عرف در فقه اسلامی اختصاص پیدا کرده است که در آن تعریف علمای فقه از عرف و انتقادات وارد بر آنها و همچنین انواع عرف ، شرائط تحقق عرف در فقهاسلامی و نظر علمای اهل تسنن و تشیع در مورد عرف ، دلیل عرف و عادت ، تطبیق مفاهیمی همچون عقل و سنت و سیره عقلاء با عرف و بالاخره مصادیقی از عرف در فقه مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته است . گفتار چهارم از فصل اول به رابطه عرف و قانون اختصاص یافته است که در آن به بررسی مفهوم قانون و عرف و تمیز بین آندو، وجوه تشابه و افتراق بین آندو، معایب و مزایای هر یک و بالاخره تاثیر و تاثر آناه بر همدیگر و تعارض بین آندو و نحوه حل تعارض ، پرداخته شده است . در فصل دوم این تحقیق که به نقش عرف در جامعهشناسی حقوقی و فلسفه حقوق اختصاص داده شده است ، ابتدا فلسفه حقوق و جامعهشناسی حقوقی مورد شناسائی قرار گرفته و رابطه حقوق با جامعهشناسی مطرح شده، و نظرات جامعه شناسانی همچون ارسطو، مارکس ، منتسکیو و غیره در رابطهء با عرف مورد بررسی قرار گرفته است و سپس به تاثیر و تاثر جامعهشناسی حقوقی و عرف پرداختهایم و بحث مفصلی را در مورد حقوق زندهء ارلیک و حقوق سازمان یافته و سازمان نایافته انجام دادهایم و بالاخره در خاتمه به وحدت و کثرت حقوق اشاره نمودهایم. فصل سوم رساله، اختصاص به بحث تطبیقی در مورد عرف دارد. البته هر چند که ما در مباحث قبلی بویژه در فصل اول نیز، بیشتر بصورت تطبیقی در حقوق فرانسه، لبنان، مصر، انگلیس و حقوق ایران بحث کردهایم و لیکن در فصل سوم بصورت علیحده عناوین مشخصی را همچون شروط تحقق عرف در حقوق فرانسه، انگلیس و لبنان و مصر مورد بررسی قرار دادهایم و در خاتمه، به تقابل عرف و حقوق تطبیقی و امکان رسیدن به وحدت حقوقی در عرصهء بینالمللی در سایه حقوق تطبیقی اشاره نمودهایم. بعد از فصل سوم به نتیجهگیری از فصول سهگانه پرداختهایم.
واژههای کلیدی: ایران، عرف، جامعه شناسی حقوقی، حقوق تطبیقی.