عنوان
وضعیت حقوقی اطفال حاصل از تلقیح مصنوعی در فقه و حقوق ایران (فایل منبع موجود نیست)
نویسنده
اصطلاحنامه
استادراهنما
یوسف نورایی
محل نشر
مازندران
ناشر
تاریخ نشر
1400
مقطع تحصیلی
کارشناسی ارشد
زبان
فارسی
توضیح
همه ما می دانیم امروزه بیشتر مردم با مشکل ناباروری روبه رو هستند که این مشکل گاهاً منجر به جدایی هایی در کانون خانواده می گردد. این معضل اجتماعی تا حدودی از طریق تلقیح مصنوعی برطرف گردیده است و این عمل امروزه مشکل حقوقی و شرعی ندارد و به روش های لقاح داخل رحمی، خارج رحمی، اهدای جنین، اهدای گامت و رحم جایگزین صورت می پذیرد اما از جمله مشکلاتی که مطرح است فقدان قوانین و مقررات مدون در کشورهای اسلامی است که باعث نابسامانی هایی شده است. «تلقیح در لغت به معنای باردارکردن و لقاح به معنای باردارشدن است و تلقیح مصنوعی در اصطلاح عبارت است از این که زن را با وسایل مصنوعی و بدون اینکه نزدیکی صورت گیرد آبستن کنند» (امامی، صفایی، 1385: 383). «تلقیح در لغت به معنای آبستن کردن و لَقَح به معنای آبستن شدن جنس مونث معنا شده است» (ابن منظور، 1426: ج2، 3592). تاریخچه این عمل به دانشمندان آلمانی که برای تکثیر نسل حیوانات اهلی صورت گرفت برمی گردد که به تدریج در بعضی کشورها رواج یافت. بهره گیری از این فناوری در سال 1368 در ایران آغاز شد. این مسئله یک موضوع نوپدید است بنابراین نمی توان تحقیقات زیادی در این زمینه یافت، حال سوال اینجاست که آیا اساساً طرق باروری غیرمتعارف و تولد بر اساس روش های نوین پزشکی به لحاظ فقهی و حقوقی پذیرفتنی است؟ که می توان گفت اکثر فقها و حقوقدانان این عمل را جایز دانسته و نظر مخالفی ارائه نداده اند اما در قوانین جمهوری اسلامی تنها به یکی از روش های موجود، آن هم بنا به شرایطی تصریح نموده است. حتی با وجود مجاز دانستن این مسئله سیل سوالاتی که بی وقفه به ذهن هجوم می آورند بدین صورت است که آیا همه ی انواع مختلف این نوع باروری حکم یکسان دارند؟ آیا پرورش نطفه بارور شده دو همسر خارج از رحم مجاز است؟ پس از مرگ همسر چطور؟ آثار حقوقی آن به چه نحو است؟ در صورت ناشناس بودن تخمک و اسپرم اهدایی به زن چه وضعیتی به وجود می آید؟ آیا وارد کردن نطفه مرد یا زن اجنبی به رحم، شرعی است و چه آثاری به دنبال دارد؟ کودکان ناشی از این روش چه وضعیتی پیدا می کنند؟ و مخالفان این نوع بارداری چه پیشنهاداتی دارند؟ در جایی که اسپرم و تخمک هر دو سالم بوده و مشکل تنها در انتقال اسپرم به رحم باشد، در همه ی روش های درمانی، کودک متولد شده مانند کودک طبیعی است. البته لقاح پس از فوت همسر محل بحث است که ماده 875 ق.م معتقد است هرگاه انتساب طفل ناشی از تلقیح مصنوعی به مورث قطعی باشد، زنده متولد شدن طفل ناشی از آن، ولو پس از فوت پدر، کشف از مالکیت او نسبت به سهم الارث وی می باشد. مشکلات، آن جا پدید می آید که یکی از زوجین ناسالم بوده و از اسپرم و تخمک یا رحم بیگانه استفاده گردد که عمده ترین مشکل در زمینه وضعیت حقوقی کودک متولد شده نسب می باشد که به تبع آن حضانت، نفقه، ارث، ولایت و تربیت قرار دارند. هرچند به نظر می رسد، لقاح مصنوعی با نطفه مرد بیگانه حرام باشد زیرا قرآن به حفظ فروج امر کرده و بنابراین چون از موارد خاص نیست داخل در قاعده عام قرار می گیرد (روحانی علی آبادی، 1382: 287-289). «هرنوع قرار دادن منی در رحم زن که آمیزش با او حرام است، چه به وسیله آمیزش یا وسایل دیگر حرام است» (روحانی علی آبادی، 1382: 307)، اما عده ای حفظ فروج را حفظ از زنا می دانند و آن عمل را مشروع تلقی می نمایند. به نظر می رسد در حقوق ایران صاحبان اسپرم و تخمک، والدین طبیعی فرزند متولد شده باشند که نسب پدری را اکثر قریب به اتفاق فقها و حقوقدانان ملحق به صاحب اسپرم می دانند اما نسب مادری را عده ای ملحق به تخمک و عده ای بانوی صاحب رحم و حتی عده ای معتقد به دو مادری هستند. نظریه اول قوی تر بوده و به نظر می رسد در رحم اجاره ای و یا اسپرم و تخمک اهدایی اشخاص از حقوق خود در زمینه حضانت، نفقه، توارث و ولایت اعراض نموده و تنها بینشان حرمت ازدواج برقرار خواهد بود. البته در رحم اجاره ای عده ای آگاهی و یا عدم آگاهی زن و مرد اجنبی را موثر در نسب دانسته و گاهی آن را در حکم شبهه و گاهی در حکم زنا دانسته اند. با مطمح نظر قراردادن مصالح کودکان متولد از تلقیح مصنوعی، مشروع و قانونی دانستن نسب این کودکان و به تبع آن آثار حقوقی دیگر در همه اشکال تلقیح می توان گام بزرگی در راستای تبعیض و جلوگیری از مشکلات بعدی در جامعه اسلامی برداشت. این مسئله علی رغم حل بسیاری از مشکلات، چالش های بسیاری را هم در زمینه اخلاقی، حقوقی، پزشکی و مذهبی به همراه داشته که وضع قوانین اسلامی پاسخگوی آن ها نبوده است و آثار حقوقی فی مابین کودک و پدر و مادر از لحاظ ارث، نفقه، نسب و ... به میزان پیچیدگی دچار است که لازم است تا قوانین حقوقی مناسبی از جمله در زمینه مباحث هزینه اجاره رحم، الزام فرد صاحب رحم به رعایت تغذیه، الزام صاحبان اسپرم و تخمک نسبت به رعایت حق و حقوق زن حامل و ... وضع گردد، البته بهتر است برای جلوگیری از این اختلافات پیوند بیضه و تخمدان صورت گیرد. تلاش ما بر آن است که ضمن بیان مفاهیم کلی و دیدگاه های حقوقدانان و فقها راه حل هایی در جهت کاهش اختلافات مطرح و به تشریح روش های موجود و نقد آنان بپردازیم و در آخر نظریات و پیشنهاداتی که با روح قانون، فقه و اخلاق سازگارتر است ارائه دهیم تا حتی المقدور خلاء های قانونی در این زمینه را پر کرده باشیم.
واژه های کلیدی: وضعیت حقوقی، تلقیح مصنوعی.