عنوان
حق حاکمیت و تعیین سرنوشت از منظر فقه سیاسی شیعه
نویسنده
اصطلاحنامه
حق | حق تعیین سرنوشت | حق حاکمیت | فقه سیاسی (Political Islamic Jurisprudence)
ناشر
فصلنامه حقوق اسلامی، تابستان ۱۳۹۶، شماره ۵۳، ص.: ۷-۲۳.
تاریخ نشر
۱۳۹۶
توضیح
فقه اسلامی بر خلاف برخی تصورات، دانشی تکلیفمحور نیست و مباحث مربوط به حقوق شخصیه افراد، بخش مهمی از گفتوگوهای فقهی را به خود اختصاص داده است؛ لکن به نظر میرسد بحث از حقوق سیاسی افراد جامعه مانند حق حاکمیت سیاسی و تعیین سرنوشت که یکی از مهمترین حقوق مشترکه نوعیه محسوب میشود، مسئلهای نسبتاً جدید در فقه سیاسی شیعه است که همراه با ورود اندیشههای مدرن به ساحت تفکر اسلامی مورد توجه واقع شده است. این نوشتار با مفروضدانستن این مطلب که سنت فقهی، ظرفیت و امکانات گستردهای برای بسط چنین گفتوگوهایی دارد، در صدد پاسخ به این پرسش است که در فقه سیاسی معاصر چه رویکردهایی نسبت به حق حاکمیت سیاسی مردم وجود دارد و فقهای شیعه در مواجهه با این مسئله چه دیدگاههایی را مطرح کردهاند؟ پاسخ اجمالی به این مسئله آن است که در فقه شیعه درباره این مسئله دو رویکرد متفاوت وجود دارد: رویکردهای سنتی حق حاکمیت سیاسی در دوره غیبت را منحصر به فقهای جامعالشرایط میداند و هرچند حضور مردم و نقش فعال آنان را در سیاست میپذیرند، آن را به عنوان پشتوانه نظام ولایی و در قالب «تکلیف شرعی» توجیه میکنند؛ اما رویکرد نواندیش، بر خلاف این دیدگاه، حاکمیت سیاسی در زمان غیبت امام معصوم7 را بالاصاله «حق شرعی» مردم میداند و با محدودکردن حق حاکمیت مردم به رعایت آموزههای شریعت، بر نوعی مردمسالاری دینی تأکید مینماید. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی در صدد است مواجهه فقه سیاسی شیعه با مسئله حق حاکمیت سیاسی مردم را بررسی و رویکردهای مختلف در این زمینه را تبیین کند.
واژههای کلیدی: حق حاکمیت سیاسی، حق تعیین سرنوشت، فقه سیاسی، فقه سنتی، فقه نواندیش.